رفتن به محتوا رفتن به فوتر

علی منصور، نخست وزیر

 

«انتظام» رئیس تشریفات سلطنتی درباره حوادث سوم شهریور: دنباله ی خاطرات نصرالله

(دوشنبه سوم شهریور ماه 1320)

ساعت 9 صبح که به کاخ سعدآباد آمدم، اتومبیل نخست وزیر را در قصر شاه  دیدم. شرفیابی نخست وزیر در آن ساعت، نشانه پیش آمد مهمی بود و مرا متعجب  و نگران ساخت.  وقتی به محل کار خود رسیدم، از دور، آقای «علی منصور» نخست وزیر، با آقای «محمود جم» وزیر دربار را دیدم که مشغول گفت وگو بودند. نزدیک تر که شدم، آثار نگرانی در چهره هردو هویدا بود. چند دقیقه بعد نخست وزیر رفت . وزیر دربار گفت: گویا وضع سخت شده، زیرا اعلیحضرت سفرای روس و انگلیس را احضار کرده اند و ساعت ده به اتفاق «جواد عامری» کفیل وزارت خارجه شرفیاب میشوند. این شرفیابی بی مقدمه،  بهترین دلیل وخامت اوضاع بود. ولی چون بیش از نیم ساعت به موقع شرفیابی باقی نمانده بود و باید حسب الوظیفه مقدمات را فراهم سازم ، مجال اینکه کنجکاوی بیشتری از وزیر دربار درباره حوادث پیش آمده  کنم، را نداشتم. موقعی که جلوی عمارت شاه رسیدم، بر خلاف عادت، شاه از دفتر خود بیرون آمد، مرا که دید پرسید چه می کنید؟ عرض کردم ترتیب شرفیابی را می دهم فرمودند بلی، همین که سفرا آمدند، فوراً خبر بدهید. چند دقیقه به ساعت ده مانده بود، سفیر کبیر شوروی و وزیر مختار انگلیس به اتفاق «عامری» رسیدند و به حضور همایونی هدایت شدند. شرفیابی «عامری» هیچ وقت بیش از ده دقیقه طول نمی کشید، ولی این بار از یک ساعت هم تجاوز کرد. چنان که وقتی ولیعهد و «شاهزاده خانم فوزیه»  به عادت معمول ساعت یازده به حضور پدر رسیدند، جلسه ی شاه با سفرا هنوز ادامه داشت.هنگام خروج سفرا من که از وقایع پیش آمده بی اطلاع بودم، به سفرای روس و انگلیس گفتم این شرفیابی، خیلی بی سابقه و طولانی بود. امیدوارم نتایج خوبی در بر داشته باشد . «بولارد» گفت ما هم  همین امید را داریم، ولی اختلاف نظر بسیار است. گفتم یقین دارم با حسن نیتی  که در شما سراغ داریم، اشکالات حل شود. جواب داد ما که کشورمان در جنگ  است و هر روز گروه زیادی از هم میهنانمان کشته می شوند، میل نداریم که افراد ملل دیگر دچار این سرنوشت بشوند. مذاکرات عرض راه  یعنی فاصله ای که بین دفتر شاه و محل خداحافظی بود، به همین خاتمه یافت.البته اگر من از اشغال خاک ایران  و ورود قوای روس و انگلیس خبر داشتم، هرگز چنین صحبتی را با سفرا نمی کردم. بعداً مطلع شدم که قضیه از این قرار بوده است: ساعت چهار و نیم صبح همان روز سفیر روس و وزیر مختار انگلیس به منزل نخست وزیر رفته، ایشان را از خواب بیدار کرده و به او گفته بودند چون از مذاکرات و یادداشت ها نتیجه ای حاصل نگردیده است، در همین ساعت  قوای دولتین، وارد خاک ایران خواهند شد . نخست وزیر پس از رفتن سفرا فوراً به حضور شاه رسیده و مطلب را به عرض می رساند و قرار بر احضار فوری سفرای روس و انگلیس می شود. بعداً از «عامری» که در آن جلسه سخنان طرفین را ترجمه می کرد، شنیدم که شاه از سفرا پرسیده بود منظورتان از این اقدام چیست؟ اگر قصد جنگ دارید که دیگر جای صحبتی باقی نمی ماند ، ولی اگر مقصود اخراج آلمانها باشد که من اطمینان داده بودم خواهند رفت. سفرا در پاسخ  می گویند حالا دیگر اختیار از دست ما دیپلماتها خارج و به دست فرماندهان نظامی افتاده است. پس از اینکه این سوال و جواب را طرفین چندین بار به صور مختلف تکرار می کنند، وزیر مختار انگلیس می گوید باید پیام شاه را به دولت های خودمان  تلگراف کنیم و کسب تکلیف نمائیم. ساعت پنج بعد از ظهرهمان روز، وزیر مختار آلمان به دربار آمد.سفیر آلمان قبل از شرفیابی نوشته ای را که باید بخواند، به من ارائه داد. مفاد نامه وزیر مختار عبارت بودند از: تمجید و تحسین از سیاست بی طرفی ایران و تشویق  به تعقیب آن. تا آنجا که من اطلاع دارم، غیر از خواندن آن بیانیه ، مذاکرات دیگری با اعلیحضرت نشده بود و مدت زمان شرفیابی سفیر آلمان هم بسیار کوتاه بوده است. پس از آن جلسه ی فوق العاده هیئت وزیران در کاخ سعدآباد تشکیل شد.

در این میان پیام شاه به روزولت خوانده شد. شاه در این پیام از «روزولت» رئیس جمهور آمریکا خواسته بود که دولت روس و انگلیس بی طرفی ایران را محترم بشمارند و از ادامه ی حملات خودداری کنند.

توضیح این نکته را لازم میداند که برخی از خاطره نویسان و رجال  کشوری و لشکری  که در دوران «رضا شاه» عهده دار مقامات و خدماتی  بوده اند، از جهت محافظه کاری و رعایت دربار در خاطرات خود به دلیل مصالح خویش  مطالبی نوشته اند  که عاری از  راه و  رسم بی طرفی است. اگر سلطنت سلسله پهلوی ادامه پیدا نمی کرد، بی تردید اینان  خاطرات خود را به گونه ای دیگر می نوشتند. از این رو باید محققان  و تاریخ نویسان  برای تشخیص مطالب درست از نادرست، حساسیت بیشتری  داشته باشند و خوانندگان تنها یک روایت یا یک نوشته را ملاک قضاوت خود قرار ندهند. جای تاسف است که هنوز پس از گذشت هفتاد و اندی سال اسناد مربوط به شهریور 20 از سوی محققان صلاحیت دار مورد بررسی دقیق قرار نگرفته است. امید آنکه، متولیان تاریخ کشور صمیمانه و بی طرفانه به بازنویسی تاریخ معاصر ایران بپردازند.

                                                                                    محمود جم، وزیر دربار

اشتراک گذاری

ارسال نظر

هستان روایت‌هایی است از دل تاریخ به قلم محسن میرزایی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت متعلق به محسن میرزایی می‌باشد.