رفتن به محتوا رفتن به فوتر

کوی های قدیم تبریز 6-خییاوان-تقدیم به تبریزیان عزیز در هر کجا که هستند

خییاوان

نام کوی بزرگی است در سمت جنوب شرقی تبریز. نام این کوی را در نوشته ها و نقشه ها خیابان می نویسند ولی مردم بومی تبریز آن را «خییاوان» تلفظ می کنند و این به شکل آذری به معنای آن نزدیکتر است.

جای یادآوری است که در گذشته،کوی یا کوچه کوچکی به همین نام در داخل قلعه تبریز در جنوب مسجد جامع شهر وجود داشته که به همین مناسبت ادامه ی آن را در بیرون از حصار قلعه نیز، «خیاوان» نامیده اند.

«خیاوان» یا خیابان در اصطلاح ایرانیا به گذر یا جاده ی فراخی که دو طرف آن درختکاری شده باشد و جوی آبی از زیر آنها بگذرد و دارای سبزه و گل و گیاه باشد ، گفته می شده است و تقریباً به مفهوم «بلوار» در زبان های اروپایی است.

«میرزا مقیم» کتابدار از شاعران سده 11 هجری می سراید:

بس که ز آمد شد پیغام، چک خون نیاز                         از دلم تا به دل یار، خیابان گلست

«نادر میرزا» در کتابش در وصف این کوی در عهد قاجار که از گردش گاه های تبریزیان بوده ، می نویسد :

در شرق شهر است. کوی است بزرگ و نامدار ،هرکه از عراق و خراسان آید، نخست وارد شود به خیابان طولانی و عریض که سه ربع فرسنگ طول و شصت ذرع عرض آن است.

در آن سال که من به تبریز آمد، این خیابان از دو سوی نهری روان داشت و به کنار آن نهرها درختهای ناژ و سراسر سایه افکن و همه ی بیدها یک خط نشانده بودند و آن راه را نگاهبانان بودند با اجری از دیوان خلافت. درختها کهنسال بود. یک یک ببریدند و به جای آن نهای غرس نمودند تا یکسره از آن خالی شد و آن بزرگ غازه یی بود شهر را. تا به سال 1290(ه.ق) که شاهنشاه ما به فرنگستان سفر فرمود و بدین شهر گذار کرد ، پیش از این به حکم ولیعهد ایران ، با پیشکاری و کفایت خواجه بزرگ صاحب دیوان ،«میرزا فتحعلی خان شیرازی» به تازه جوی ها عمارت کردند ، نهال نارون و بید و صنوبر صنوبر برنشاندند ،نگاهبانان بگماشتند. اکنون اندک صفایی یافته ، گرچه به پایه ی اولین نرسیده و نرسد، چه دیوان ما را بدین کار مبالاتی نیست.

به نظر ما واژه ی «خییاوان» از سه بهر پدید آمده است (خی+او+ان) «خی» صورتی از «خیذ» و «خید» است که در شرح نام کوی «امیره خیذ» به طور تفصیل از آن سخن رفته است و نیازی به تکرار آن نیست و تبدیل «ذال» «او» نیز چنان که بارها بدان اشاره شده است ،طرز تلفظ واژه ی آب در زبان آذری است.

«ان» پسوند مکانی به معنای جای و جایگاه و محل است و روی هم رفته «خییاوان» به معنای جایگاه گل و گیاه و آب و درخت و «گل گشت» خواهد بود در گویش لری، این واژه را «خییاوو» و در آشتیانی مانند تلفظ تبریزیان ، «خییاوان» می گویند. اما در معنا و مفهوم این نام ، نظر دیگری هم هست که در اینجا می آوریم:

«عبدالحی جیبی» در تصحیح طبقات الصوفیه ،تألیف «خواجه عبداله انصاری هروی» (سده پنجم ه.ق) در اشاره به نام «خدابان» که در آن کتاب به کار رفته ،در حاشیه می نویسد:

این کلمه در هر نسخه «خدابان» است و جای بسیار مشهوری است در هرات و اکنون خیابان گوییم. جامی به جای آن خیابان آورده که در زمان قدیم تا اواخر عهد غزنویان آن را خدابان می گفتند.

«بیهقی» در عرضه ی لشکر شهر هرات گوید: «امیر مسعود» لشکر خود را در دشت خدابان هرات دید.

این کلمه را کاتبان و طالعان بیهقی به خدایان مسخ کردند ولی صحیح آن بدون شبهه خدابان است ، که در تاریخ سیفی در جمله مقابر معروف هرات چون گازرگاه نام آن «خییاوان» چاپ شده و همچنان در ص 714 همین کتاب دشت خیادوان هرات آمده که طالع کتاب ملتفت صحت آن نشده و علامت استفهام را بر آن گذاشته است.

یاقوت این جای را به صورت قدیم «خذابان» بضم اول از نواحی هرات نوشته (ص 349 ج2 عجم البلدان) و بر حاشیه ی ص 109 عباسنامه طاهر قزوینی «خیادوان» است. اما در حبیب السیر و مطلع السعدین مکرراً خیابان آمده ، در رساله ی طائیری زیارتگاهی ،معاصر سلطان حسن میرزای بای قرا که نسخ آن در لاهور است ،در وصف شهر هرات غزلی است که یک بیت آن این است:

خیابان پر ز خوبان باد دایم                                 که فرع این جمال آمد کمالش (ورق130)

در هر دو جلد روضه ی الخباه فی اوصاف مدنیه ی هراه نی مکرراً خیابان آمده و این شعر حضرت جامی را می آورد:

حدیث روضه ممک جای این نه بس ما را                     که در سواد هری ساکن خیابانیم

اسفزاری در مدح خیابان هرات به تفصیل وارد گردیده و گوید:

در همه ی زمان و ادیان ؛ معابد و معیدگاه و مقابر و نزهتگاه خواص و عوام بوده ، چنانکه حالا مصلح و گشت جای  مسلمانان است. در زمان سابق او را «کوی خدایان» می گفتند و به عباره ی فرس خدایگان پادشاه را گویند (ج اص 86 روضات) . چون در حرصه ی جغرافی کتاب حافظ ابرو نیز «خیابان» ضبط شده، بنابر آن

می گوییم که ضبط های قدیم این، (خدابان) و (خیادوان) بوده و بعد از سنه 800 ه آن را خیابان نوشته اند.

چنانکه جیبی نیز اشاره کرده، در کتاب روضات الخبات فی اوصاف مدینه هرات (تالیف 897 ه.ق ) درباره خیابان هرات می نویسد:

( از مواضع میمون که به مبارکی آن زمینی در ربع مسکون نشان نمی دهند، خیابان هرات است که به لطافت هوا عجایب خطایر و غرایب بنا ممتاز است و در بزرگی مزارات و لطایف عمارات و مقابر و بقاع متبرکه در یمین و یسار آن واقع است از شرح و بیان بی نیاز است…. در زمان سابق او را (کوی خدایگان) می گفته اند و به عباره فرس، (خدایگان) پادشاه را گویند.(ص84)

گویا از صورت واژه (خدابان) طبقات الصوفیه و عبارت آخر مطلب روضات است که «پروفسور هنینگ» دانشمند فقید آلمانی به تعبیر حاصل در معنای خیابان قائل شده و منعقد گردیده است که خیابان ترجمه اصطلاح  (دو پاته) بودائی است به معنای (خدای پان) یعنی جایی که خدا آن را می پاید و یا راهی که از آن به معبد می روند.

اگر تعبیر و نظر پروفسور هنینگ درباره ریشه و معنای (خدابان) هرات صادق باشد، به دلایلی چند درباره (خییاوان) یا (خیابان) تبریز، قابل قبول نخواهد بود. زیرا در آن حال، معلوم نیست که نام (خییاوان) را که نام دهی است از دهستان اردبیل و خیو را چگونه باید توجیه و معنا کرد.

از سوی دیگر نامی که یاقوت در معجم البلدان برای این محل به صورت  (خدابان) نوشته، دلیل دیگری خواهد بود که بهر نخست آن نام، همان واژه (خیذ) بوده، که به تخفیف آن را (خذ) می گفته اند و با ترکیب با آب+ان، خدابان) شده است و ربطی به واژه (خدا) ندارد.

معنایی که به (خییاوان) یا خیابان قائل شده ایم، نام دیگری از شهرهای آذربایگان، به خوبی تائید و تصریح می نماید و آن نام شهرک (خییاو) یا (خید) است که سابقاً چون یک «امیر گرجی» در آن حکومت داشت به نام او (بشگین) و در سالهای اخیر مشکین و مشکین شهر، نامیده اند.

نام این شهرک که ترکیبی از (خی +او(یعنی خیذاب))است، موضوع را کاملاً روشن می نماید و نیازی به راه دور و درازی که «پروفسور هنینگ» پیموده نیست.

پس از زمین لرزه سال 1193 ه. ق که حصار جدیدی توسط «نجفعلی خان دنبلی»، به دور تبریز کشیده شد، دروازه خیابان قاپوسی در سمت شرقی شهر، رو به بیرون ساخته شد که خوشبختانه هنوز طاق و پایه ها و دروازه آهنین آن به جای است و از تطاول و تجاوز ابنای روزگار محفوظ مانده است و سه قطعه عکس از آن (که توسط آقای جمال ترابی برداشته شده)در اینجا مشاهده می گردد.

سالها بعد از توسعه مجدد شهر، در بیرون دروازه، بازارچه ای پدید آمده که به آن (بازارچه خیابان) می گویند و از آنجا به سر در مسجد کبود یا مظفریه که در عهد سلطنت «جهانشاه قراقویونلو» ساخته شده است می روند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دستخط شادروان یحیی ذکاء

 

 

یحیی ذکاء

اشتراک گذاری

ارسال نظر

0/100

هستان روایت‌هایی است از دل تاریخ به قلم محسن میرزایی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت متعلق به محسن میرزایی می‌باشد.