رفتن به محتوا رفتن به فوتر

قابل توجه پژوهشگران تاریخ مشروطیت

 

«حاج سید احمد مجتهد زنجانی»  مستشار دیوان عالی تمیز از یاران داور برای تشکیل عدلیه جدید بود. او به خاطر شغل جدیدش ناچار به تغییر لباس شد.

«آقا سید احمد زنجانی»  فرزند  «حاج میرزا ابوالمکارم مجتهد زنجانی»  است.

 

نامه ای از سوی  «شیخ ابراهیم زنجانی» ، نماینده مجلس اول از زنجان به «حجت الاسلام حاج میرزا ابوالمکارم مجتهد زنجانی»

آنچه در این نامه مورد توجه است عدم رضایت مشروطه خواهان از عدم مشارکت «حاج میرزا ابوطالب زنجانی» در قضایای مشروطیت است.

در کتاب های معتبر مربوط به مشروطیت، این نکته به صراحت ذکر شده است که آقا «سید عبدالله بهبهانی»  پیش از آنکه اقدامات خود را علیه حکومت وقت آغاز کند، به علما طراز اول تهران، پیام می فرستد و از آنها برای همراهی استمداد می نماید.

اکثریت علما جواب منفی می دهند و آقا «سید عبدالله» از موضع علمای معتبر تهران ، رنجیده خاطر می شود و با صدای بلند می گوید: اگر آقا «سید محمد طباطبایی»  با من همراه باشد و «حاج میرزا ابوطالب زنجانی» هم مخالفت نکند، من به احدی از این علما احتیاجی ندارم.

بدین ترتیب از نخستین روزهای مشروطیت  موضع  «حاج میرزا ابوطالب زنجانی» عدم مخالفت بود، نه مشارکت.

پسر آقا «سید یعقوب» انوار که از مشروطه خواهان دو آتشه بود و از شاگردان «حاج میرزا ابوطالب» بود ، از قول پدرش نقل می کرد و می گفت: در حوزه درس علمای تهران،   تنها در محضر «حاج میرزا ابوطالب زنجانی» بود که  لزوم برقراری حکومت قانون مطرح می شد. به هر تقدیر «حاج میرزا ابوطالب زنجانی»  که خلق و خوی تندی  داشت ممکن است،  که در غلیان خشم، علیه مشروطه خواهان سخنی گفته باشد ولی هرگز مانند «شیخ نوری» ، اقدامی عملی علیه مشروطه خواهان نکرده بود. تا زمانی که قضایای مربوط به «توپخانه» پیش آمد. ماجرای «توپخانه» از این قرار است که به خواست دولت امپراطوری روس، برای برچیدن بساط مشروطیت  توسط  مردم  اجتماع بزرگی را در میدان توپخانه  فراهم آوردند.

و علاوه بر مخالفان مشروطیت، گروهی از ارازل اوباش و سوارکاران عشایر را در میدان توپخانه به حالت آماده باش و مسلح برای حمله به مجلس ، گرد هم آمدند تا نتیجه این باشد که بگویند، مردم به طور خود جوش به بساط مشروطیت خاتمه داده اند و تصمیمی که گرفتند از این قرار بود که علمای تهران را دسته جاتی از اوباش به زور به میدان توپخانه بیاورند، زیرا علمای تراز اول تهران نظر به موقعیتی که داشتند، حاضر نمی شدند که در میدان توپخانه در میان ارازل و اوباش حاضر شوند ولی نقشه کار این بود که دسته جاتی از لوتیان شهر به منازل علما، هجوم ببرند و آنها را سر دست بلند کنند و با سلام و صلوات به میدان توپخانه ببرند و آنها را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند. این نقشه به خوبی اجرا شد و اکثر علمای معتبر تهران را با همین ترفند، به میدان توپخانه بردند. موفقیت این نقشه قطعی بود. عاملی که موجب عدم موفقیت این نقشه شد، احضار سفرای خارجی بود که از نقشه کار مطلع شده بودند و به شاه پیام داده بودند که در صورت حمله مردم به مجلس، از شاه حمایت نخواهد کرد. بدین ترتیب این برنامه به  ضرر مخالفان مشروطیت تمام شد و «آقا سید عبدالله بهبهانی» در تلگراف تندی به سراسر کشور علیه «حاج میرزا ابوطالب»  مخابره کردند. از این لحظه بود که شکاف علنی بزرگی میان مشروطه خواهان و علمای طراز اول تهران ، ایجاد شد و نقشه بعدی که به توپ بستن مجلس بود، در طرحی با ذکر جزئیات از سوی «سنپطرزبورگ» اجرا به «لیاخوف» فرمانده  مشروطیت به تفصیل ابلاغ شد.

اشاره: در این نامه از «آقا سید احمد فرزند حاج میرزا ابوالمکارم مجتهد زنجانی»  نامبرده شده. ایشان از همراهان  داور برای تاسیس  دادگستری جدید بود. «آقا سید احمد زنجانی»  که  ملبّس به روحانی بود ، با تغییر لباس روحانیت، در شمار همکاران داور بود. وی مجتهدی ادیب و مسلط به زبان عربی،فرانسه و آخرین سمت او، مستشار دیوان عالی کشور بود.

 

 

بحمد الله چنان استحکام و اعتبار داده شده که عموم ملت باید با کمال رغبت اقدام نمایند عایدات دولت هم ضامن بانک است و ده نفر مدیر که یک رئیس اداره از جانب مؤسسین و یک نفر مفتش و معاون از جانب دولت مقرر شده  و محل بانک فعلا بالاستقرار سرای «امین السلطان» شده انشاالله اکثر مشکلات به غیرت اهل وطن از برکت این بانک حل خواهد شد.

جماعت مستبدهٌ زنجان کسرالله عنقهم نمیدانم ساکت هستند یا نه

یک مایه نگرانی برای دعاگو فراهم کرده اند اگر به ظهور افتاد عرضه خواهم داشت بحمدالله مقام چنان مقام است که هرجا استبداد خواه بعون الله روسیاه است چون نظامنامه اساسیه عدلیه و دوایر حکومات در تحت ملاحظه هیئت وزرا و دارالشوری تمام فصول آنها یکان مذاکره شده باید تصویب و رای داده شود و این طوبی نواه داشت لهذا عجالّه” دستور العملی موقتی رای حکومات و انجمن محلی مقرر و اشاعه خواهد شد تا به تفصیل قوانین عدلیه و مالیه و دایره حکومت نظامنامه شده صحه شود

و امیدوارم حکومت جلیله در مساعدت مجلس و راه بردن مردم و مردم در معیت او به خوشی آسوده خواهند.

مقربان حضور مبارک خصوصا جناب مستطاب علام آقای فاضل جناب مستطاب علام آقای «میرزا عبدالغفور» سلامت هستند ودر خدمتگذاری عوض بنده هم حاضر

استدعا دارم امر معاش جناب مستطاب قره العین امجد آقا «میرزا احمد» را مرتب فرمایید و غرض از این ترتیب نه این است

حضرت مستطاب عالی حسب الاستطاعه کم مرحمت میفرمایید

بلکه اینست اینجا یک نفر را از امثال «حاجی میرزا علی النقی» یا آقا «محمد باقر»  و غیرهما طرف قرار داده  ماهانه  مقرره از آن شخص بازیافت دارند

حضرت عالی دیر یا زود دفعی یا تدریجی به آن شخص حواله میفرمایید خودش ماشاءالله  اندازه  دان و باخبر و با قاعده است

حضرت مستطاب حجه الاسلام آقای  «حاجی میرزا ابوطالب»  دامه عمره بالکلیه  کناره جویی  فرموده  داخل امر مجلس و غیره نیست اظهار مخالفتی هم نفرموده اند ولکن عموم از همین تقاعد راضی نیستند

آقای امام جمعه با آن مردودیت که مردم اعراض کرده اند حاضر میشوند و ادعای حقیّت میفرمایند و کسی از اهل علم و غیره درحالی قدرت مخالفت مجلس ندارد

اللهم اعنا علی الخیرات       (د-ع)

 

توضیحات:

 

* قرةالعین الامجد آقا « میرزا احمد»  دانشمند معظم مرحوم آقای «سید احمد میرزایی»  پسرکهتر آقا «حاجی میرزا ابوالمکارم»  رییس دادگستری تهران در زمان  رضاشاه  و در تدوین  قوانین مدنی  و جز  آن زمان  نقش  بسزایی داشت.

 

 

بازخوانی نامه شیخ ابراهیم قزلباش زنجانی به آقای حاجی میرزا ابوالمکارم زنجانی که در صفحه 6 و 7 روزنامه اطلاعات پنجشنبه 13 آذر سال 1354 زیر نظر آقای دکتر محسن میرزایی نوه حاجی میرزا ابوعبدالله برادرکهتر حاجی میرزاابوالمکارم درج گردیده است.

بشرف عرض حضور مبارک  مطاع حضرت عالی دام ظله  میرساند  تعلیقه  شریفه که در لف پاکت جناب مستطاب آقا زاده جلیل افضل امجد آقا «میرزا احمد» سلمه الله به افتخار دعا گو مرحمت شده بود زیارت از مضامین حقایق نمونش دل زنده  و از الطفات عالیه بنده را شرمنده کردید خداوند عالم مدتهای مدیده ما را از این فیوضات بهره مند گرداند بحمد الله تعالی از یمن توجه حضرت امام عصر عجل الله فرجه و اقدامات علما کاملین اساس معدلت انشالله  به پایه محکمی گذاشته شده و ظاهرا دیگر خطری ملحوظ نیست و اعلیحضرت اقدس شهریاری و وزراء درگاه و مردمان آگاه عموم ملت را در تمام مملکت بیدار دیده و خود هم لازمه اقتضا عصر را سنجیده آنچه در طبیعت استبداد مرتکز شده بود بتدریج سلب کرده و میکنند و در فکر اصلاح امور هستند ولکن مردم عجله دارند خصوصا در ولایات بعیده و نمیدانند که در چنین عصری که کارهای ایران یکسره در تمام ادارات پاشیده و رشته اعمال پراشیده بود اصلاح آن به طوری که به دقت ملاحظه مضار و منافع شود تأملات لازم دارد و مدت می خواهد خود اقتناع و اقامه مجلس در چنین مُلکی که سراپا استبداد و غالب نام اوران بد نهادند چقدر مشکلات داشته تنها انتخاب  وکلا  در هر بلد چه اغتشاشها بر پا کرده ولکن بحمدالله از آثار ظاهر است که ید غیبیّه روی کار است یومأ فیومأ علایم فلاح واضحتر ست بطوریکه عقلاً دیگر قطع دارند که انشاالله این اساس خلل پذیر نیست و بلاد همگی چنان از خواب غفلت سر بلند کرده اند که دیگر تسکیت آنها به غیر رویه عدالت ممکن نیست از اکثر بلاد وکلا رسیده و میرسد و استبداد ریشه میکََنَد

چهار پنج روز بود که اصفهان آشوب و اتفاق کرده بودند بر عزل حضرت اقدس والا  «ظلّ السلطان»  که ابداً در خیال حضرت  والا و ایشان و احدی نمیگنجید که خلع او را قدرتِ طلب داشته باشند بعد از مخابرات متواتره و ارجاع امر به مجلس مقدس از طرف رعیت و دولت وکلا متفقأ رای بر عزل ایشان دادند بلکه  مذاکره  شده  من بعد اصلًا حکومت  به کسی که در ملکی علاقه  آب و خاک  دارد داده  نشود وعمده امر که این ایام  مطرح  مذاکره شده  و به مقطع رسیده تشکیل بانک ملی و افتتاح آن و استقراض دولت که تمام اساس نجات ملت همان است

 

اشتراک گذاری

ارسال نظر

هستان روایت‌هایی است از دل تاریخ به قلم محسن میرزایی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت متعلق به محسن میرزایی می‌باشد.