رفتن به محتوا رفتن به فوتر

قابل توجه پژوهشگران تاریخ مشروطیت

 

بسم الله الرحمن الرحیم ؛

حضرت اجل آقای «اسعدالدوله» وعموم موکلین معززین ، مِن علما و طلاب و اعیان  و اشراف و ملّاکین و تجار و کسبه اصناف وطن عزیز، انشاالله امیدوارم همیشه از شماها خبرخوش و سلامتی و نعمت و برکت و عدالت و اتفاق و معیت ومحبت به یکدیگر و دوستی وطن و ملّیت بشنوم و خود هم همیشه انشاالله به شماها خبر خیریّت و صلاحیّت و اتحاد دولت و ملت و عزت شریعت داده باشم ، این چند روز که اینجا وارد و به عضویت انجمن «شورای ملی» پذیرفته شدم ،با اینکه تکلیف این بود چند روز به سیاحت وضع و معرفت به ترتیبات و طریق دخول و خروج از مطلب و مقاصد مجلس آنرا دیده و سنجیده ،اظهار حقیقت در موقع بنمایم، چون هر هفته چهار روز عادتاََ مجلس منعقد است،(در)شش مجلس عادی حاضر شده و چندان مجلس را گرم ندیدم !؛بلکه ترتیبات لازمه و نظم نداشت و کاری از پیش نبرده و با لفظ (حرف)، گذشت و کَانّه یاس  در من گرفته از گوشه  و کنار از مردمان هم معدودی ایراد بر مجلس و دولت شنیده شده و توبیخ میکردند بلکه بعضی، به علت خوف یا ملاحظه، به عهده اجزاء مجلس از وکلاء تهران میدادند و حرکات دولتیان که سر خود عزل و نصب میکردند انسان را به شبهه می انداخت، اگرچه شاهنشاه و مقربان ،لفظاً اظهار معیّت میکردند(بامجلس) لکن وزراء و غیر هم به طفره میگذرانند! اگرچه خیلی از تصور خارج است، که این اساس خدا نکرده برچیده شود، ولکن گمان نبود کار از پیش نرود (ومجلسی برپاشود)!؛ اما عموم خلق و خود وکلاء مجلس هم نظر بر وکلاء آذربایجان داشتند که وارد شوند، همه امید به تبریز بود و من قدری از این وضع، یاس پیداکرده بودم ،آفرین بر تبریزیان ،جان های همه فدای غیرت ایشان ؛اطلاع شد که روز جمعه بیست و چهارم وکلا وارد می شوند ،عموم خلق در تهیه استقبال شدند، لکن روز پنجشنبه عصر که روز انعقاد مجلس است .عصر، در مجلس بودیم که خبر رسید تبریزیان بازار را بسته و آشوب کرده ، علما و انجمن ملی تبریز به تلگرافخانه آمده، علما طهران را با «اسعدالدوله» و «اسمعیل آقا» و وکلا خودش آنرا به تلگرافخانه خواسته اند، چون در مجلس بودیم و مشغول قرائت و اجرای فصول نظامنامه داخلی بودیم؛ (ظاهرا صفحه مفقود دارد و بحث از جای دیگر ادامه مییابد) ……

جواب تحصیل شود اگرچه چند روز طول کشد و سه به غروب مانده عموماً به مجلس شورا حاضر شوید، آنچه تصویب شد نوشته و جواب بخواهیم، رفتیم عصر ولکن متواتراً تلگراف از تبریز رسید که تا غروب اگر جواب نرسد تلگرافخانه و پستخانه و گمرکخانه و دارالحکومه همه را معطل میکنند و اداره دولت را دست میزنند، فوراً جواب دهید که راه تلگراف دولت را به داخله و خارجه بستند، جز مطلب ملت تلگراف نمیشود ، به الجمله لابدّ شده مطالب را به طور اختصار از جانب مجلس نمره کرده، شش مطلب نوشته شد: منجمله صراحت دستخط اینکه نواقص نظامنامه مشروطه تکمیل شود و این خیلی مطلب دارد و مجال ندارم تفصیل بنویسم و یکی اینکه تصریح شود وزارت و ریاست ابداً به خارجی و غیر ایرانی داده نشود؛ و یکی عزل مسیو”نوز” و مسیو”فریم”از گمرکِ الان؛ و یکی (هم) اینکه ،لفظ وزیر به غیر وزرای هشتگانه که مسئول مجلس هستند محض لقب ،افتخار، هم داده نشود (شرکت درمجلس کنند) به غیر چند وزیر دربار و یکی اینکه: وزرا از (تعداد) هشت ، زاید و ناقص نشود ،مگر وقتی که مجلس شورا و مجلس سنا وزرائ شاه را تصویب نمایند ، که زاید یا ناقص شود  و یکی اینکه وزرا هشتگانه حاضرشده و هریک مسئولیت خود را درمقابل مجلس اعتراف و تعهد نمایند  و یکی (هم): ساعدالملک و امثال او از خائنین منصوب به عملی نشوند ، غروب روز شنبه این را (مندرجات فوق) به صدر اعظم فرستادند که چهار از شب گذشته تحصیل جواب کرده و برسانند به تبریز تا مخابره شود . در دو ساعت شب به منزل برگشتیم . روز یکشنبه  در چهار ساعت به حسب قرارداد حاضر مجلس شدیم تا جواب معلوم (شود). چهارساعت از روز گذشته که به مجلس نرفتیم، باز تلگرافات از تبریز می رسد. از انزلی و رشت هم تلگرافات می رسد که ما تا آخر قطره خونمان حاضریم در راه ملت و مجلس و اگر امر هست به طهران می آییم، از تبریز تلگراف شد جواب می دهند ما هم به تمام مناطق آذربایجان اطلاع دهیم که تعطیل همه امور بکنند و بسیار نقاط ایران هم این آشوب سرایت کند، دراین بین جمعی کثیر از کسبه بازار طهران وارد مجلس شورا شدند ،حال اینکه وقت مجلس نبود و مجلس فوق العاده و خصوصی بود، گفتند: اینجا هستیم اگر جواب  برطبق مراد آمد (که آمد) والا رفته بازار بسته و با تبریز هم زبانیم! چطور برادران ما درسرمای زمستان در تبریز آواره باشند و ما اینجا مشغول کار! در این حال که قریب ظهر است جناب «مخبرالسلطنه» یک برادر «صنیع الدوله» که چقدر جوان معقولِ کاردان مصلح است ، از جانب دولت جواب را به مجلس آورد اجزاء منحصر باشند به وکلاء ملت ، لهذا ازکسبه حذر (مهلت) خواستند شما بروید مشغول کار خود باشید، عصر حاضر شده در مجلس عام، جواب قرائت شود، آنها رفتند، دیگر (ما) وکلاء مجال برگشتن به منزل نداریم و نهار همان جا صرف شد اقلاً مخدومین و خدام پانصد نفر بودند. جواب دولت اینکه: مرقومه مجلس به حضور اعلیحضرت رسیده، جواب (شاه) شفاهاً به «مخبرالسلطنه» گفته شده هرچه بگوید ، جواب دولت و شاهنشاه است و جوابهایی که گفته «مخبرالسلطنه» ، شفاهاً  شنیدیم همانجا نوشته و قرائت نمود.

اولاََ تعجب داریم از وکلاء  و عموم ملت  از روزی که شاه مرحوم در ماه جمادی الاخری دستخط فرمود و ما امضا کردیم و حسب الوصیه  شاه  مرحوم  و میل خودشان ایران را آن وقت دولت  صاحب قانون و “کونوانسیون” که لفظ فرانسه  مشروطه  است  می باشد و عموم  ملت  می دانند که  من  در صحّه  کردن  نظامنامه  اساسی  مثل  یکی از افراد ملت ،بیشتر سعی کرده ام و از آن به بعد همیشه در تقویت و معیت مجلس شورای ملی حاضر بوده ام و خواهم بود و ما صاحب  مجلس شورای ملی هستیم  و ملت ما صاحب قانون است و جای انکار نیست و امّا سایر مطالب که اظهار شده  که هیچ امری  فوری الحصول نیست  و لامحاله  وقت، ضرور است انشااله در ظرف همین هفته یا پنج روزه همه ، به  صلاح دید مجلس انجام خواهد یافت . واقعاً الحمدلله اهل مجلس مشعوف و متشکر و زبان به دعا گشودند، ولکن فصول به این کلمات را در تحت مذاکره قرار دادند، که آیا کفایت دارد و ما ملت به این مقدار قانع توانیم کرد یانه؟! وکلاء آذربایجان هر سهم اله وایّدهم الله، که این بنده هم به اتصال خاک و اتحاد زبان یکی از آنها محسوب هستم، گفتیم اول جواب دولت مقننه و کونفورسیون را (باید) زد، اگرچه اینها با مشروطه هم معنیست، ولی ملت و عوام حالا که بیشتر شش ماه است به این لفظ مشروطه عادت کرده چرا آن لفظ نوشته نشده ؟! باید یا تنها آن نوشته شود و یا آنهم با آن لفظهای مقننه و کونفورسیون (بیایدکنارلفط مشروطه)،یکی هم عزل مسیو نوز باید همین الآن باشد و تاخیر ندارد. اما مهلت هست با تصویب مجلس درظرف هفته انجام یابد. به الجمله در این باب مذاکرات جاری شده کشید تا دو ساعت به غروب مانده ، از اهل طهران از عموم کسبه و تجار و سادات و طلاب ،اینقدر تماشائی (تماشاگر) و جمعیت جمع شد که تمام اطاقهای مجلس که هر یک حداقل پنج هزار نفر می گیرد پر شده و ایوان و صحن مملو گردید و هنوز (ما) وکلاء دراطاق مخصوص هستیم و مردم اصرار میکنند وجواب میطلبند ، قریب غروب که آقایان: آقا «میرزا سید محمد(طباطبائی)» آقا «سید عبداله (بهبهانی)»  و «حاجی شیخ فضل الله» هم تشریف دارند، پنج شش نفر از وکلاء: یکی «سعدالدوله» و «حاجی اسمعیل آقا» و «امین الضرب حفظه الله»  را به مجلس عام  فرستادیم  جواب را به طوری که رسیده  برای عموم  قرائت  کردند، عموماً صدا برآوردند که تا لفظ مشروطه نباشد، ما قانع نیستیم و عزل «مسیونوز» را می خواهیم و تا وکلاء نگویند برای مطالب، جواب تام و کافی شده از اینجا نمی رویم و وکلاء و آقایان را هم نمی گذاریم بروند، بالجمله باز «مخبرالسلطنه» را با جواب  دولت و استدعای ملت (نزدشاه) فرستادیم و عموم خلق گفتند تا جواب معلوم نشود رفتن (ما و آنان) موقوف، تا  تکلیف معلوم  شود که فردا بازار بسته خواهد شد یا خیر! بالجمله کشید تا چهار ساعت از شب گذشت، «مخبرالسلطنه» برگشت چه جوان عاقلِ مصلح است، عزل «مسیونوز» را فوراََ آورد و خواهش شاه را آورد که لفظ مشروطه را بَدل به مشروعه نمایند، جواب برای مردم خوانده شد، گفتند بلی قانون ما همه مشروعه خواهد بود لکن اگر مشروعه گفته شود لفظ مشروطه باید گفته شود، بالجمله با هزار اصرار مردم را قانع کردیم به خانه بروند و صبح بازار را بگشایند و درساعت چهار از روز گذشته که مجلس فوق العاده است و این روز و دوشنبه حاضرشده و (بحث) لفظ  مشروطه را هم ببینند، ساعت پنج و نیم ازشب گذشته به منزل آمدیم، الآن که هنوز طرف صبح است و وقت مقرر نرسیده تا اینجا نوشته شد، بحمداله اساس چنان استحکام یافت که انشاالله این ملتِ نجیبِ قدیمِ غیورایران به عون الله ترقیات عالیه خواهند کرد و قدم به اوج عزت خواهند نهاد، باقی رابه عون اله مینویسم با سلامتی وخوشی انشااله…

روز دوشنبه که روز تعطیل بود به جهت این امر مهمِ  فوق العاده باز از ساعت چهار..رفته منعقد در اطاق مخصوص وکلاء، ولکن عموم مردم طهران باز هزاران در اطاقها و صحن عمارت مجلس جمع و در انتظار تکمیل جواب هستند با کمال سختگیری و تلگرافات عدیده ازجانب تبریز می رسد، واقعا در این زمستان یک هفته است ترک محل و کسب کرده و اقدامات کرده اند و تمام خلق دعاگوی ایشان ، باز در مجلس از طرف دولت علیّه «مخبرالسلطنه» که جوان عاقل کافی خیرخواه است ،حاضر و سوال و جواب جاریست و اهل مجلس از جانب عموم ملت و خصوص اهل آذربایجان استدعا می کنند که اعلیحضرت شاهنشاه دستخط فرمایند: ” چنانچه شاهنشاه مرحوم دستخط  فرموده و ما امضاء نموده ایم، مشروطیت دولت علیه ایران بر طبق نظامنامه اساسی  که  نواقص آن تکمیل خواهد شد محل حرف نیست و مُسلّم است و ما در تقویت  مجلس  شورای ملی و اجرای قوانین  مقرره و استحکام روابط  معینه و تحدید حدود حکام ولایات چنانچه مقرر فرموده ایم حاضریم”(درخواست مجلس از نوشتن عبارت فوق ازطرف شاه) ، وهکذا ، بالجمله و بالاخره عصر در حالیکه حجج اسلام همگی و عموم  وکلاء ملت در اطاق خاص و هزاران اهالی تهران دراطاق و ایوانها… (یکصفحه مفقود!)
البته بعضی قیدها را ملاحظه نکنید، بنده ممکن نیست و صحیح نیست نام کسان را بنویسم همه قوم و عزیزان من هستند، از اعلی تا ادنی همه تابع یک ملت و تابع شریعت اسلام  و برادر یکدیگریم،… اگر اسم حضرت آقای «اسعدالدوله» نوشته شده می دانم در ولایت (خمسه) بزرگ بی غرض است و کسی به نوشتن نام ایشان (درعنوان خطاب نامه) ایرادی نمیکند و حق دارند.

البته منتظرم از ولایت ما هم خبرهای خوش بشنوم و دلخوش شوم .
نفاق را ترک نمائید و اگر با یکدیگر غرضی داشته اند موقوف کنند، هر کسی به هرکس بدی کرده گذشت نمایند، ضرر یکدیگر را نخواهند و همه خیر یکدیگر را بخواهند، احسان و دستگیری به یکدیگر کنند و برای بیکارها کار پیدا کنند، گرسنگان را نان دهند. ازحالات دنیا و نصیحت روزنامه هایی خبر نمانند، چند روزنامه اینجا (تهران) تاسیس شده از هر کدام چند نسخه گرفته عموماً بخوانند که موعظه است و فایده ها دارد، “روزنامه وطن و روزنامه ندای وطن و روزنامه معارف و  روزنامه تمدّن و روزنامه مجلس و غیر اینها ،در همدان (هم ) روزنامه چاپ می کنند در تبریز هم می دانید و در اصفهان هم هکذا ، مِن بعد شما هم  روزنامه  تاسیس می کنید و وقایع نوشته میشود.” از همه استدعا می کنم با همدیگر برادر باشید و احترام  یکدیگر نگاه دارید و به علماء خود احترام کنید انشااله امیدوارم از این مجلس محترم، به عموم اسلامیان ريا ، فوائد عمده عائد شود، اینجا (مجلس) پاک است ،جایی که هوای نفس و غرض شخصی (نیست) اینجا، هر مطلبی عنوان شود اول میان دویست نفر بعد میان سی هزار نفر بیشتر و بعد میان چندین کرور نفسِ ایرانی بلکه در تمام عالم منتشر خواهد شد، عمده اعضای این مجلس علما و سادات و تجار و محترمین هستند و”مثل بنده حقیر، هیچ محسوب نیستیم”، صاحبان ثروت هستند، وکلاء تبریز هر یک صاحبان تجمّل وعزت هستند  وهکذا سایر جاها مثل من فقیری نیست!  لکن مَناط، عقل و هوش و اطلاع است ، اینجا همه برابر و برادرند.
اینجا خرج خیلی زیاد است هنوز خیلی امرها مرتب نشده و وکلاء خیلی…..

***

 

«شیخ ابراهیم زنجانی» در مجلس اول  مشروطیت  نماینده  زنجان بود. این نامه توسط او خطاب به موکلینش در خور توجه است، زیرا نشانگر حوادث  نخستین  روزهای افتتاح  مجلس  شورای  ملی است. چند  صفحه  از این نامه مفقود شده است و اگر در میان آرشیو این نگارنده ، دستیابی به آن فراهم شود به این گزارش افزوده خواهد شد.

 

شیخ ابراهیم زنجانی

 

مسیونوز

 

«مسیونوز بلژیکی» وزیر گمرکات ایران بود و مستشاران بلژیکی ، دست نشانده ی روس ها بودند و  یکی از اهداف شورای ملی ، برکناری  او  بود. در  بالماسکه ای که در منزل  او  برگزار شده بود ، او  لباس  علمای  ایران  را  به تن کرده بود. این  عکس  به دست مشروطه خواهان افتاد و  موجب سرعت بخشیدن به عزل  او  شد.

اشتراک گذاری

ارسال نظر

هستان روایت‌هایی است از دل تاریخ به قلم محسن میرزایی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت متعلق به محسن میرزایی می‌باشد.