رفتن به محتوا رفتن به فوتر

یادی از برخی ساختمان ها

یادی از نما و تصویر دیوار قورخانه تهران، 1316

برای من بناها، شهر و شهرسازی و معماری ساختمان اهمیتی بی نهایت دارد، هرگاه ساختمان زیبایی را که با روشی سنجیده و اصولی بنا شده به خاطر فرسودگی ویران می کنند، احساس می کنم خاطرات و یادبودهای نسلی را با آن از میان می برند، نسلی که با آن زیسته، در آن بالیده و به گذشته اش افتخار می کند. من همواره برای از بین رفتن بناهای قدیم که از اسلوب و روش خوبِ ساخت، پیروی کرده اند، غصه خورده و غمگین شده ام. یکی از این ساختمان های قدیمی در انتهای خیابان لاله زار نو در حدود چهارراه مهنا قرار داشت؛ بنایی آجری در نبش یک کوچه، این بنا چنان وقاری داشت که می شد آن را با حفظ هویتش تبدیل به کتابخانه، رستوران یا حتی هتلی لوکس، کوچک و چند اتاقه کرد که در مرکز شهر نعمتی بود، متأسفانه حدود دو سال پیش آن را تبدیل به سوپر میوه و سبزیجات کردند. اما باز دلخوش بودم که خود ساختمان پابرجاست. اما مدتی پیش در گذری از آنجا دیدم بخشی از آن را ویران کرده اند، چه بگویم، دلم می خواست فریاد بکشم که چرا پیشینه و گذشته شهری را چنین آسان تخریب می کنید. واقعاً دوست داشتم برای دوستداران شهر و بنا، آگهی تسلیت چاپ کنم با این مضمون که: این آقایان محترم باز هم یکی از بناهای عزیز و به یادگار ماندۀ این شهر را ویران کردند و مجلس ختم آن هم در چهارراه مهنا برپاست و به رسم یادبود هرکس می تواند اجری از این بنای عزیز به یادگار داشته باشد. به هر حال نمی دانم بر سر نرده ها و درها و پنجره های آن ساختمان چه می آید.

در چهارراه سرچشمه در سالیان پیش از شهریور 20، کیوسک تلفنی در ضلع جنوب شرقی آن با “بتون-آرمه” و به شکل مدور ساخته بودند اما نمی دانم این بنا چه زیانی داشت که توسط شهرداری منطقه ویران شد.

اما دردناک تر از اینها، دو بنای شبه به هم یکی در خیابان امیریه بود به نام بنگاه حمایت مادران و نوزادان با سبکی میان گوتیک و باروک با آجرهای قرمز رنگ بسیار زیبا، با پنجره و درهایی خاص و دیگر ساختمانی با بافتی مشابه با درهای نرده ای زیبا که رو به حیاط گشوده می شد و مدتی آن را انستیتو گوته اجاره کرده بود، این ساختمان در ضلع جنوب غربی چهارراه امیر اکرم قرار داشت و چه بگویم که این ساختمان چه جلوه ای به آن چهارراه می داد. نظیر این بنا نیز ساختمانی با شکوه و زیبا متعلق به بیمارستان مهر در خیابان امیریه بود. علاوه بر اینها در خیبان های مولوی، خیام، ری، سیروس و حافظ نیز ساختمان های زیبای فراوانی بود که امروزه اثری از آنها بر جا نمانده است.

دست آخر ساختمان بسیار شکیل و زیبایی با مجسمه های فراوان در خیابان جمهوری فعلی (نادری سابق) که چون دیوار آن با نرده از خیابان جدا شده بود از خیابان به خوبی می شد این ساختمان را دید.

ما ایرانی ها هنری داریم که هر چیز خوب را به راحتی از میان می بریم، در حالی به بازسازی بسیاری از این فضاها پرداخته ایم که در عین حال مشغول ویران کردنشان نیز هستیم. در این میان میدان توپخانه و اطراف آن بیشتر از همه لطمه دید، در نزدیکی این میدان در خیابان سپه محوطه ای به اسم غورخانه وجود داشت که دیوارۀ ان بسیار زیبا بود. از نظر فن معماری و هماهنگی مصالح آن بسیار جذاب بود. پایه های ستونی آن آجری و میان ستون ها هم یک متر آجر بود و سپس دیواری از گچ و با فرم بسیار زیبایی میان دو ستون قرار داشت و روی این دیوار گچی، نمایی از دو اسلحه در هم ادغام شه ساخته بودند که بسیار زیبا بود. این دیوارِ زیبا را برای ساختمان مترو ویران کردند. در چند قدمی این مکان در ضلع شمالی خیابان سپه، ادارۀ پست مرکزی بود که ساختمانی بسیار باشکوه داشت که آن را بازسازی و تبدیل به موزۀ پست کردند. اما نفهمیدم چرا نرده های چن ده ساله آن را که از کارهای بسیار زیبا و دشوار دست ساز فرفورژه بود از جای در آوردند.

زمان به شتاب در گذر است، چاره ای نداریم که با جریان های زمانه همسو شده و به بسیاری از علایق گذشته خود برای تغییرات بهتر چشم بپوشیم.

گسترش شهرها اجتناب ناپذیر است، اما حق است از پیش برای گسترش، اندیشه کرد و با حفظ زیبایی های پیشین شهر را توسعه دهیم تا پیشینهۀ شهر از بین نرود. چند سال پیش میدان حسن آباد از میادین قدیمی تهران مورد تجاوز قرار گرفت، اما مسئولین به فکر افتادند.  این میدان زیبا و قدیمی با حفظ هویت خود بر جا ماند، اما امروزه میدان توپخانه و دروازه های تهران قدیم که هویت ایرانی این شهر بودند دیگر وجود ندارند، امروز اگر دروازه های قدیم تهران وجود داشت، معیاری برای سنجش اصول شهرسازی قدیم و جدید را در برابر خود داشتیم. در حالی که تهران توسط شهر سازانی تحصیل کرده دچار این بی هویتی امروز شد که نه حد و نه حدود دارد.

اما بودند مهندسانی که تا حدی دلبستۀ هویت دیروز بودند. منجمله پارکی در خانی آباد ساخته بودند که دیواره های محدوده آن همانند دیوار یخچال های قدیمی همدان بود.

در این تصویر نرده های پست خانه و دیوار قورخانه را در یک جا ترسیم کرده ام.

اشتراک گذاری

ارسال نظر

0/100

هستان روایت‌هایی است از دل تاریخ به قلم محسن میرزایی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت متعلق به محسن میرزایی می‌باشد.