بازار بزرگ تهران، تیمچه حاجب الدوله، 1317
بازار تهران همواره برای من یک زیبایی نهفته و پنهان داشته و دارد، آنچه از دوران دور گذشته به یاد دارم توجه به فضاسازی و معماری اصولی و دقیق آنست که این مجموعه و با محاسبات دقیق ساخته شده به گونه ای که در زمستان ها فضای آن گرم و مطبوع و در تابستان ها خنکی دلچسبی دارد. در کشوری آفتاب گیر چون ایران تنظیم نور نیز دربازار ها ضرورت دارد. دریچه های نورگیر طوری تنظیم شده بود که تا زمانی که آفتاب می تابید حتی درون دکان ها را هم گرم و روشن می کرد.سقف بندی کاشی کاری بازارنیز بی نظیر بود. به ویژه تیمچۀ حاجب الدوله، حوضی قشنگ داشت که روی آن پلی زیبا قرار گرفته بود. در ضلع شمالی تیمچه، زنده یاد گلنراقی دکان بسیار زیبایی داشت که محل فروش چراغ های نفتی قدیمی فوق العاده و ظروف بی همتای بارفتن Barfatan بود.
شگفتی آنجاست که وقتی در های چوبی بازارچه فرسوده و کهنه می شد، ارگانی نبود که حداقل درب چوبی مشابهی را جایگزین آن کند، بلکه هر تاجری برای حفاظت از محدوۀ تجاری خود کرکره های بسیار زشت آهنی را جایگزین درهای فرسوده قدیمی می کرد.
در دوران کودکی من، بازار نظم شگفتی داشت. در اطراف تیمچۀ حاجب الدوله تا راستۀ نقره فروش ها و طلا و نقره فروشان، چندین مغازه بود که کارشان ساخت مرغان بسیار بزرگ فلزی از مِفرَغ، نقره یا سنگ های فیروزه بود و آنهایی که هنوز نمونه ای از آن را دارند، بی تردید آنتیکی در اختیار دارند که باید در موزه ها گذاشته شوند.
در همین تصویر تاج های بزرگی از سیم و مفتول و یا احتمالاً موم دیده می شد که برای سر عروس به کار می رفت وبه آن« گل بهار» می گفتند، چون غرق در شکوفه های بهاری بود، در برخی از آنها لامپ های کوچکی نیز تعبیه می شد که کلید کنترلش را در کیف عروس خانم می گذاشتند و عروس هم مرتب آنها را خاموش و روشن می کرد. برخی می گفتند که عروس خانم هر بار که این لامپ ها را روشن و خاموش می کند باید مشت خود را نیز باز و بسته کند.
از مغازه های به یاد ماندنی بازار تهران، چلوکبابی معروف نایب در خود بازار قرار داشت و تا وقتی که هر کس می توانست کباب اضافه بخورد بدون پرداخت اضافی به مشتری کباب داده می شد.
برگرفته از کتاب آن روگاران تهران، سیاه قلم های خسرو خورشیدی