در سال 1316 «محتشم السلطنه اسفندیاری» رئیس مجلس شورای ملی ایران برای شرکت در جشن تاج گذاری جُرج ششم پادشاه انگلستان عازم آن کشور شد و در مسیر برگشت خود به ایران به دعوت دولت آلمان چند روزی در برلین توقف کرد و طبق برنامه ی تنظیم شده برای دیدار با «آدولف هیتلر» رهبر آلمانِ نازی به دیدار او رفت در این ملاقات محسن رئیس ، وزیر مختار دولت ایران در برلین نیز همراه او بود. «محتشم السلطنه» مردی فروتن، نیک نفس و ساده زیست بود، که دوست میداشت در حد مقدور گره از مشکلات مردم بگشاید از این رو برای هر کسی که مراجعه می کرد بی دریغ توصیه نامه می نوشت. همین امر موجب آن شده بود که اهل طنز برای او قصه ها بسازند از جمله اینکه «محتشم السلطنه» روزی برای شخصی توصیه نامه نوشت و او این توصیه نامه را پیش مقامات عالیه کشور برد، کارش در شرف انجام بود که ناگهان جریان امر متوقف شد. او بار دیگر به «محتشم السلطنه» مراجعه کرد و از توقف رسیدگی به کارهای خود شکایت نمود «محتشم السلطنه» برای پیگیری تلفنی با مقام مسئول رسیدگی تماس گرفت و آن مقام در جواب «محتشم السلطنه» گفت ( آقا، طبق توصیه ی خود جنابعالی که در فلان تاریخ برای فلان شخص مرقوم فرموده اید رسیدگی به امر مورد نظر متوقف شده است و معلوم شد که «حاجی محتشم السلطنه» برای هر دو طرف دعوا توصیه نامه نوشته است وقتی ماجرا به اطلاع حاجی رسید در جواب گفت: (من برای گره گشایی از کار مردم توصیه هایی می نویسم ولی دفتر دستکی مرتب ندارم تا بدانم برای چه کسی در چه موردی توصیه نوشته ام و به ناچار چنین اتفاقی پیش می آید البته همین مسئله نیز ممکن است ساخته و پرداخته ی اهل طنز باشد.همینطور گفته می شد «حاجی محتشم السلطنه» در هر کجا که مجلس ختمی برپا بود بدون توجه به اینکه چه کسی فوت کرده شرکت میکرد، روزی در مسجد مجد مراسمی برپا بود حاجی وارد شد قرآنی به دستش دادند قرائت کرد فاتحه ای خواند و سپس با فردی که در کنارش نشسته بود سلام علیکی کرد و گفت احوال اخوی چطور است؟ ایشان در جواب حاجی گفت قربان امروز این مراسم ختم برای درگذشت اخوی تشکیل شده! البته ممکن است همین نیز ساخته و پرداخته اهل طنز باشد.
با این سوابق وقتی حاجی از سفر برگشت رِندان و لطیفه سازان شایع کردند که «حاجی محتشم السلطنه» در ملاقات با «آدولف هیتلر» دست هیتلر را بوسیده است لیکن از آنجا که این شایعه دروغ بود بیشتر مردم باور کرده بودند که چنین اتفاقی افتاده است از این رو محسنِ رئیس وزیر مختار ایران در آلمان که در آن دیدار حضور داشت برای روشن شدن این ماجرا نامه ای به روزنامه اطلاعات نوشت که مضمون آن چنین بود :
جناب آقای «سناتور عباس مسعودی» مدیر محترم موسسه اطلاعات
مُتِمَنی است دستور فرمائید شرح زیر را در یکی از اولین شماره های روزنامه اطلاعات درج نمایند:
در نشریه موسوم به رهبران مشروطه تالیف آقای «ابراهیم صفائی» در شرح حال مرحوم «حسن اسفندیاری» _«محتشم السلطنه»_ در صفحه ی 20 نوشته شده است. «محتشم السلطنه» در سال 1316 برای شرکت در مراسم تاجگذاری جرج ششم به انگلستان رهسپار گردید و هنگام بازگشت در برلین به ملاقات «هیتلر» پیشوای نازی نایل گردید و به اتفاق محسن رئیس وزیر مختار ایران لحظاتی چند در حضور هیتلر به سر برد شایع شد که در ملاقات دست «هیتلر» را بوسیده و در پاسخ سوال «هیتلر» که پرسیده بوده است آیا شما قبلاً هم در آلمان بوده اید گفته بوده است بلی وقتی که «بیزمارک» جای عالیجناب بود در آلمان بودم.اگرچه کسانی که به عزّت نفس مرحوم «محتشم السلطنه» سابقه دارند مسلماً باور نکرده اند که آن مرد عالیقدر موقع ملاقات دست «هیتلر» را بوسیده باشد معذلک چون بطوریکه نوشته اند اینجانب هم در ملاقات حضور داشتم لازم دیدم توضیحاً تذکر دهم که مسافرت برلین مرحوم «محتشم السلطنه» جزو برنامه ماموریت ایشان نبود بلکه بر حسب تمایل خود آلمانها و احترامی که نسبت به ایشان قائل بودند صورت گرفت.«هیتلر» از مرحوم «محتشم السلطنه» خیلی تجلیل کرد و با اینکه به اشخاص دیگر وقت داده بود قبل از آنها مرحوم «محتشم السلطنه» را پذیرفت. در موقع ملاقات اظهار ادب ایشان نسبت به پیشوای آلمان از حدود متعارف که شایسته ی آن مرد متواضع بود تجاوز نمی کرد و ایشان دست «هیتلر» را هم نبوسیدند هنگامی که هیتلر سوال کرد آیا شما قبلا ً هم در آلمان بودید ایشان گفتند موقعی که من دبیر جوانی در سفارت برلین بودم «بیزمارک» صدر اعظم آلمان بود و در تشییع جنازه امپراطور «ویلهلم اول» نیز حضور داشتم بیانات ایشان به قدری جلب توجه هیتلر را نمود که با علاقه ی بیشتری که حاکی از این توجه بود سوالاتی راجع به وضع برلین در آن ایام نمود که مرحوم «محتشم السلطنه» به سوالات او پاسخ دادند قبل از پایان ملاقات «هیتلر» اظهار داشت شما که آلمان را در موقع عظمت خود دیده اید بد نیست آلمان امروز را هم که بزرگ میشود ببینید با اینکه توقف شما در برلین کوتاه است من دستور میدهم برنامه فشرده ای برای این کار تهیه نمایند . این بود جریان ملاقات مرحوم «محتشم السلطنه» با پیشوای آلمان .
حاجی حسن نوری اسفندیاری (محتشم السلطنه)
از رجال مهم وزرت خارجه ایران بود. در کودکی پس از تحصیلات مقدماتی مدتی به دروس فقهی پرداخت و سپس وارد وزارت خارجه شد و از حدود یکصد و سی و پنج سال قبل برای نخستین بار به عنوان نایب سفارت ایران در برلین برگزیده شد و زندگی سیاسی او آغازگردید.
«اسفندیاری» از رجال خوشنام و بسیار درست کار ایرانی است که منشا خدمات سیاسی و فرهنگی بسیاری بوده است. او صاحب تالیفات فراوانی در فقه و اصول و علم کلام است که در نوع خود قابل توجه است . «محتشم السلطنه» به چند زبان از جمله آلمانی، فرانسه و عربی تسلط کامل داشت . وی هشت بار در کابینه های مختلف وزیر بود و از دوره ی پنجم تا سیزدهم مجلس شورای ملی نماینده ی تهران و مازندران بود و برای چهار دوره ی متوالی سمت ریاست مجلس را بر عهده داشت و هنگامی که ایران در شهریور 1320 مورد تهاجم نیروهای متفقین قرار گرفت رئیس مجلس شورای ملی ایران بود.