سقوط امین الدوله و صدارت دوبارۀ امین السلطان
درقسمت های قبل خواندید که«فرمانفرما» و درباریان متمایل به سیاست انگلستان چگونه صدراعظم مقتدری چون«امین السلطان» را با آن همه خدمتی که به شاه جدید کرده بود، با تمهیداتی محرمانه در اوج قدرت، معزول و تبعید کردند.«امین السلطان» در طول مدت زمامداری«فرمانفرما» و«شیخ مشیرالدوله» و«امین الدوله» به حال تبعید در قم تحت نظر بود. با سقوط کابینۀ«امین الدوله» در شرایطی که موضوع قرضه، مهمترین مسئلۀ ایران شده بود،«امین السلطانِ» از تبعید برگشته که هنوز هیچ شغل رسمی دولتی نداشت، بی آنکه سمت رسمی داشته باشد، دست به کار شد و«کاساکوفسکی»هم به او پیوست. «کاساکوفسکی» می نویسد:
یادداشت کاساکوفسکی دربارۀ مذاکرات قرضه
«مارتیروس خان» در حضور«امین السلطان»5 ژوئیه – مسئلۀ مالیات و تغییرات دربارۀ قرضۀ تازه از انگلستان به مبلغ چند میلیون و نامعین بودن وضع خود«امین السلطان»، بی اندازه سبب نگرانی شده بود. به نحوی که بالاخره تصمیم گرفتم امشب «مارتیروس خان» را به نزد«امین السلطان» بفرستم… قبل از حرکت«مارتیروس خان» خلاصه ای از مسائلی که او باید در نزد«امین السلطان» مطرح نماید، تنظیم و به دست وی سپردم… مطالب زیر در ملاقات روشن گردید:
- دولت ایران پول ندارد و امیدی هم به این که مالیاتی از استانها برسد، ندارد. به این جهت شاه می خواهد به هر قیمتی و از هر راهی که باشد، پول تحصیل نماید.
- انگلیس به خوبی این مطلب را درک نموده و سعی و کوشش دارد که این فرصت درخشان را از دست نداده، دست و پای کشور ایران را بی رحمانه در تارهای وام خود بپیچد.
خونسردی و سستی روسیه در چنین موقعیتی واقعاً حیرت آور است… مذاکرات قرضه به سرعت پیش می رود، ولی اعضای سفارت روس، تمام این مدت را در کوه ها و پیک نیک ها وقت گذرانی می فرمایند…
شرایط عمدۀ این قرارداد استعماری که به جرأت می توان آن را«آغازِ پایان ایران» نامید، از این قرار است:
انگلستان قرضه ای به ایران می پردازد به مبلغ یک میلیون و دویست و پنجاه هزار لیره با سود 5% به مدت پنج سال، ولی این مبلغ تمام و کمال پرداخت نخواهد شد، بلکه قرضه های زیر از آن کسر می گردد:
- 450 هزار لیره قرض انحصار تنباکو.
- در حدود 3000 هزار لیره بدهی دولت به بانک شاهی.
- و یک مبلغ جزئی که بانک استقراضی روس طلبکار است.
مضافاً اینکه انگلیس مبلغ 225 لیره بابت مخارج و رشوه های پرداختی از کل مبلغ وام کسر و به جای 1250 هزار لیره فقط 1025 لیره می پردازد و دولت ایران باید سالی 70 هزار لیره بابت استهلاک وام به دولت انگلیس بپردازد، انگلیس بابت تضمین قرضه، کلیۀ گمرک جنوب ایران را به گرو می گیرد.
8 ژوئیه (30/4/1276)«امین السلطان» تقاضا نمود که من هم امروز با سفیر ملاقات نمایم.«امین السلطان» تصمیم گرفته است که قرضۀ انگلیس را به هم بزند، آن هم در موقعی که خود در رأس امور نیست و به علاوه از حیث علاقه مندی به روسیه مورد سوءظن است. بالاخره چون به او گفته بودم که روسیه نیز حاضر است این قرضه را به شرایط منصفانه تری بپردازد،«امین السلطان» آماده شده است ریسک بکند. پول هم باید فوراً به دولت ایران برسد؛ زیراکه انگلستان بلافاصله فشار خواهد آورد که قرضۀ انحصار تنباکو و طلب بانک شاهی و سایر مطالب انگلستان فوراً مستهلک گردد.
بدین جهت«امین السلطان» اصرار دارد که سفیر روس هم امروز جواب قطعی بدهد که آیا روسیه حاضر است برای آنکه بتوان یکسره از شر انگلیس خلاصی یافت بلادرنگ وجه مورد نیاز را بپردازد یا نه؟ … ظاهراً در پترزبورگ اهمیت این قرضه را درک نموده اند؛ زیرا که از طرف وزیر دارایی به سفیر دستور رسید که با دولت ایران دربارۀ قرارداد قرضه ای تحت شرایط کلی زیر وارد مذاکره شود:
- بانک بین المللی روس 40 میلیون فرانک می پردازد، در مقابل نشر سهام با 85% قیمت طبیعی سهام، با سود 5% به مدت چهل سال که منافع آن، سال به سال پرداخته شود به اضافۀ یک میلیون فرانک بابت استهلاک اصل سرمایه.
تضمین عبارت خواهد بود:
- درآمد تمامی گمرک ایران اعم از شمال و جنوب. یک نفر بازرس نیز تعیین خواهد شد برای مراقبت در اینکه وجوه گمرکی به طور منظم بابت استهلاک قرضه پرداخته شود. هرگاه دولت ایران اقساط وام را مرتب نپردازد، بانک بین المللی حق خواهد داشت کمیسیونی از اعضای خود برای کنترل عوائد گمرک تعیین و مأمور نماید.
- درآمد کلیۀ شیلات بحر خزر(که در حال حاضر وحشیانه از طرف لیانازوف بهره برداری می شود)«امین السلطان» برای اینکه نزد شاه و اطرافیانش زیاد به طرفداری از روسیه مظنون نشود، بیشتر متمایل بود که این وام در فرانسه صورت گیرد، ولی با تضمین روسیه. بدین مناسبت سفیر روس به من دستور داد که در 22 ژوئیه شخصاً بدون«مارتیروس خان» نزد«امین السلطان» رفته و مطالب زیر را به اطلاع وی برسانم. اصولاً سفیر هیچگونه مخالفتی با اینکه قرض در پاریس صورت گیرد ندارد، ولی وظیفۀ خود می داند متذکر گردد که قرض در فرانسه برای ایران اشکالات زیاد در بر خواهد داشت. در روسیه پول حاضر است و تشریفات آن ممکن است در ظرف سه چهار هفته به توسط«میرزا رضا خان ارفع الدوله» سفیر ایران در پترزبورگ انجام شود، در صورتی که در پاریس باید شرکتی تشکیل گردد، اعضایی برای شرکت پیدا شود، سهامی منتشر گردد و غیره غیره که لااقل شش ماه وقت خواهد گرفت و حال آنکه پول به فوریت مورد نیاز است. گذشته از آن در پترزبورگ تمام کارها را می توان تنها به وسیلۀ«ارفع الدوله» به انجام رسانید، در صورتی که اگر در پاریس باشد، مداخلۀ زیادی را ایجاب خواهد نمود. به علاوه پرواضح است که فقط با دولت روس، سروکار داشتن به مراتب آسانتر است تا با دولت روس و فرانسه.
«امین السلطان» پس از استماع توضیحات فوق گفت همۀ اینها درست، ولی اگر انگلیسها شاه را سخت تحت فشار قرار دهند، با آنها چه کنیم؟
گفتم اولاً انگلستان حق اعتراض نخواهد داشت؛ زیراکه این وجه را دولت نمی دهد، بلکه پرداخت کننده، بانک بین المللی است، یک شرکت خصوصی به شمار می آید؛ ثانیاً روسها پیشنهاد می کنند سهام را از قرار %85 منتشر نمایند. ممکن بود بالاخره از آن حتی تا 90% هم صادر نمایند و اگر این کار را نمی کنند، برای این است که مبالغی هم بابت رشوه در نظر می گیرند و اگر شما از رشوه صرف نظر کنید، شاید روسها به 90% یا بیشتر هم رضایت دهند و تازه همان 85% هم بهتر از قرضۀ انگلیسها است؛ زیراکه آنها حداکثر 82% تا 83% پیشنهاد می نمایند. روسیه تعهد می کند وجه را در چند قسط بپردازد، در ضمن قسط اول ممکن است مبلغ بزرگتری باشد. روسیه قرضه را چهل سال پیشنهاد می کند، ولی ممکن است با شصت سال موافقت نماید.
… سفیر به من می گفت که انگلیسها آن قدر مأیوس شده اند که با مشاهدۀ علاقۀ آشکار«امین السلطان» نسبت به روسیه و خود شاه، حاضر شده اند و به روسیه پیشنهاد کرده اند که آشکارا وارد معامله شوند و برادر وار با روسیه قسمت نمایند؛ انگلیس بیست میلیون بدهد و جنوب را بردارد و روسیه هم بیست میلیون بدهد شمال ایران را بردارد، ولی سفیر روس از جواب صریح طفره رفته است.
صدارت دوبارۀ امین السلطان و امضای قرارداد قرضه
«میرزاعلی اصغرخان امین السلطان» در حالی که با همکاری«کلنل کاساکوفسکی» مقدمات گرفتن قرضه از دولت روسیۀ تزاری را فراهم ساخته بود، در سال 1316 دوباره به صدارت رسید و این بار با لقب«اتابک اعظم» برای مدتی نزدیک به پنج سال صدراعظم ایران شد.«امین السلطان» در سال 1318 و 1320 قمری دو بار از روسها وام گرفت و در ازای آن، گمرکات شمال را برای استهلاک اقساط این وام در اختیار روسها گذاشت. علاوه بر این، دو وام که پول آن بیشتر صرف تأمین مخارج سفر شاهانه به فرنگستان شد، قرضۀ دیگری نیز از دولت انگلستان گرفت که جهت تضمین پرداخت اقساط آن، عایدات شیلات بحر خزر و پستخانه و تلگرافخانه و گمرکات فارس به گرو دولت انگلستان رفت.
اعتراض جامعۀ روحانیت
جامعۀ روحانیت ایران در تهران و شهرستانها و مراجع تشیع در عتبات عالیات به قرضه هایی که از روس و انگلیس گرفته می شد، معترض بودند و مخالفت خود را علناً ابراز می کردند. در منابر و مساجد نیز بدگویی از«امین السلطان» که عامل انعقاد این قراردادها بود، روز به روز شدت می گرفت. در ماه فوریۀ 1901 (1319 هجری قمری) اعلامیۀ شدیداللحنی خطاب به شاه در تهران منتشر شد، در این اعلامیه که آن روزها مخفیانه دست به دست می شد چنین آمده بود:
«اعلیحضرتا از زمانی که شما بر تخت سلطنت پادشاهان قدیم و مقتدر ایران تکیه زده اید الی حال، پنج سال می گذرد. شما 150 کرور پول نقد خرج کرده اید و مبلغ 70 کرور هم قرض نموده اید و اکنون با گرفتن 22 کرور تومان دیگر از روسیه می خواهید دین و دولت را از روی هوی و هوس شخصی به «نصارا» بفروشید. صد هزار آفرین بر شوکت و عدالت شاهنشاهی شما! … افسوس، صد هزار بار افسوس که شما نام پرافتخار ایران را ضایع کرده و ویرانه های شاهنشاهی ایران را زیر پای امپراتور روس افکنده اید و روزگار اسلام و ایران را سیاه کرده اید!
ما به شما اخطار می کنیم در چند روزی که فرصت باقی است، هرچه زودتر از این قرض دوم دست بردارید و دست این گرجی زاده را از ادارۀ امور ملک و ملت کوتاه کنید. اما اگر کماکان به تحریک این گرجی زاده دستخوش هوس این و آن شوید، قسم به پروردگار که تخت و تاج و قدرت شما چنان بر باد خواهد رفت که اثری از شما و فرزندانتان بر روی زمین باقی نخواهد ماند.»