- سینما جهان در خیابان شاهپور (حافظ کنونی) با درختان نارون، افتتاح 1316
نخستین سینمایی که توجه مرا به خود جلب کرد و فضایی خیره کننده داشت، این سینما در خیابان شاهپور بود، در آن زمان در خیابانها مغازههای با شکوه وجود داشت. هر محل و خیابانی مغازههایی داشت که بیشتر برآورنده نیاز اهالی محل بود نظیر مغازههای سوهان فروشی، تعمیر دوچرخه، لحاف دوزی، خواربارفروشی، لبنیاتی، داروخانه و غیره…
اما تنها برخی مغازهها نظیر داروخانه و لبنیاتی بر سر در مغازه چراغی داشتند. بر سر در لبنیاتی منظرهای از یک دِه با گاوی رها شده در کوه و صحرا وجود داشت و چراغ سر در آن با یک ریتم منظم روشن و خاموش میشد و این تاریک و روشن شدن برای من بسیار جالب بود. چند گام پس از این منظره به فضایی غرق در نور پا مینهادی که محل سر در سینما جهان بود. این سینما در آن فضای تیره چون الماسی درخشان بود و من برای رسیدن به مقابل آن حتی حاضر بودم دستم را از دست مادرم در آورده و خودم را به آنجا برسانم، اما همیشه با سرسختی او روبرو بودم. در نتیجه مادرم به خاطر من چند دقیقهای مقابل سینما توقف میکرد. گاه نیز برای دیدن فیلمی به این سینما میرفتیم. به خصوص تابستانها که بیشتر فیلمهای ریچارد تالماج را نشان میدادند که بسیار مورد توجه مادرم بود. چند قدم بالاتر از این سینما، سینما میهن قرار داشت، پس از اکران فیلم در سینما ایران و البرز برای نمایش، فیلمها به سینما میهن آورده میشد البته با فاصله نه چندان زیادی از نمایش فیلم در دو سینمای یاد شده. بعد از اکران فیلم در سینما البرز، فیلم را برای نمایش به سینما میهن میآوردند و ما هم برای دیدن فیلم بیشتر به آن سینما میرفتیم. از سینما میهن نیز در جای خود سخن گفتهام. سینما جهان سینمای جالبی بود. خاطرهای خوب هم از آن سینما به خاطر دارم، خواهرانم بهجت و مهرانگیز از دبستان و دبیرستان «ناموس» که تنها یک کوچه با سینما فاصله داشت، فارغالتحصیل شده بودند. جشن پایان تحصیلات در این سینما برپا میشد، اما من در این جشن به علت کمی سن حق حضور نداشتم و تنها تعریف آن را شنیدم.
لباسهایی که برای چنین جشنهایی طراحی میشد برای من بسیار زیبا و جذاب بود. رئیس مدرسه زندهیاد خانم آزموده بود، در آن سال خواهرم بهجت به عنوان شاگرد اول دبیرستان، فارغالتحصیل شده بود و این جشن و شادی در سال 17-1316 برای من بسیار خاطرهانگیز بود. به خصوص که تصور میکردم هنر پیشه معروفی که فیلمهای آن را در سینما دیده بودم به نام ریچارد تالماج از پشت پرده به بیرون میآید و جوایز آنها را میدهد.