ملیجک دوم (عزیزالسلطان) در مراسم آخرین سلام ناصرالدین شاه لباس ارتشبدی پوشیده بود!
عزیزالسلطان در لباس سرداری (سپهبدی) درمیان سایر امرای قشون ایران. همانطور که قبلاً نوشته شد، وی در آخر عمر «سردار محترم» لقب داشت. در این عکس آنکه در پشت سر او ایستاده علی خان ارشدالدوله است که فرمانده گارد مخصوص عزیزالسلطان بود و به همین مناسبت به او «علی خان گاردی» میگفتند. ارشدالدوله پس از آنکه بین عزیزالسلطان و اخترالدوله جدایی افتاد، با آن شاهزاده خانم ازدواج کرد.
مرصع و شمشیر مرصع و نشان و غیره و غیره به خود بسته بود.
توضیح: خاطره مربوط به سال 1310 قمری است و عزیزالسلطان 14 ساله است.
وقت ناهار هم به شاه عرض میکرد و تأکید میکرد که خوب است لباس نظامی قدیم را برای صاحب منصبان قشون مجدداً حکم بدهید. و این عرضش فیالواقع صحیح بود. شاید هم به جهت اینکه او «اپولت:» بزند حکم بشود صاحبمنصبها به رسم قدیم لباس بپوشند و این طرز قبیح اطریش را که پس و پیش انسان پیداست متروک دارند.
درمیان صاحبمنصبان نظامی که در حضور ایستاده بودند یک نفر با حمایل سرتیپی اول و دوم و سوم یا سرهنگی دیده نمیشد. تماماً از طفل دوازده ساله تا پیرمرد چهل و پنج ساله. اینکه مینویسم پیرمرد چهل و پنج ساله در میان تمام صاحبمنصبان ایران دو سه نفرند که این سن را دارند. و باقی تمام بچهاند. همه اینها یا حمایل سبز داشتند و یا حمایل امیرتومانی.
نشان محترم تمثال هم به قدری پست شده است که میرزا حسینعلی شیخالاطباء هم دارد و اما نزاع بین علاءالدوله و مجدالدوله! تفصیل این نزاع از این قرار است: حالا یک دسته از عمله خلوت از قبیل امیرخان سردار و علاءالدوله و اخوانش و ادیبالملک و اخوانش و احمدخان مشیر حضور و اتباعش یک دسته هستند و در زیر لِوای[1] عزیزالسلطان دسته دیگر مجدالدوله و اخوانش و ابوالحسن خان فخرالملک و محمدحسن میرزا و اتباعش در زیر لوای صدراعظم و گاهی زیر لوای نایبالسلطنه این دو دسته با هم مثل سگ و گربهاند. اسب «امیرخان سردار» دوره اول پیش افتاد و این سبب حسادت مجدالدوله شد و به شاه عرض کرد که تقلب کردهاند میبایستی اسب عزیزالسلطان به جلو میآمد شاه هم چون اسب خودشان جلو نیامده بود لامحاله میخواستند که اسب عزیزالسلطان مقدم بر سایرین باشد، تصدیق از مجدالدوله کرده بودند مجدالدوله اهل قرت و قورت و قارت است اما زیر دمش سست است. مجدالدوله به علاءالدوله که ناظم میدان بود پرخاش کرد که چرا تقلب کرده ای، امیرخان سردار را جلو انداختی؟ علاءالدوله که غرور جوانی و مکنت زیاد او را مست دارد و دیوانه معنوی است و زیر دمش هم سست نیست برآشفت و چند فحش به مجدالدوله داد. مجدالدوله فحش را رد کرد. طرفین به هم تاخت بردند که کشیکچی باشی و جهانسوز میرزا میانجی شدند. دستشان هم نرسید اما از دور زبانی آنچه به هم باید بگویند گفتند. اسب دوانی بهم خورد و مجدالدوله چشمها را پر از اشک کرده عارض شد و مسأله زیرسبیلی رد شد.
پهلوان عزیزالسلطان به نایبالسلطنه تیراندازی کرد
«از اتفاقات تازه که در این ایام روی داده است شبی نایبالسلطنه ساعت هشت از امیریه به عمارت شهرش میآمد. نزدیک به میدان مشق، یدالله نام، پهلوانِ عزیزالسلطان جلو کالسکه نایبالسلطنه را گرفته شش گلوله طپانچه در کالسکهاش انداخته بود. نایبالسلطنه پیاده شد فرار کرد که به عمارت شهرش ورود کرده بود به جای اینکه این مردک را گرفته تنبیه سخت بکنند محض اینکه پهلوان عزیزالسلطان است و مبادا ایشان برنجند، رهایش کردند.
ترس از عاقبت عزیزالسلطان
«سلیم سیاه» که نزد مهد علیای مرحوم (مادر ناصرالدین شاه) از عزیزالسلطانِ حالیه، نزد شاه معززتر بود و تمام ایران به او تملق میکردند و دو هزار تومان بل متجاوز مخارج عروسی او شد و یکی از منتسبین سلطنت را به او داده بودند، روزی که مرکب همایون، سلطنت آباد تشریف داشتند، به توسط جعفرقلی خانِ حاجبالدوله، به حضور رسید. نه در سر کلاه و نه در پای کفش! در مسلک گدایان و دراویش حرکت میکرد، این است که اشخاص که پسر بخت هستند نه اولاد هنر، وقتی که حامی از سر آنها برداشته شد، بدبخت میگردند و به این شکل میافتند. حکم شد که ماهی پنج تومان به او بدهند و آسودهاش نگاه دارند. خدای نکرده میترسم عزیزالسلطان هم یک روزی به این شکل جلوه کند.
عقدکنان عزیزالسلطان
«امروز صبح پیاده در خانه رفته، بعد از ناهار شاه مراجعت کردم. چهار به غروب مانده، به در اندرون منزل اعتمادالحرم، به عقدکنان عزیزالسلطان دعوت شده بودیم. رفتم مجلس از شاهزادهها و رجال دولت و امرا بودند. اخترالدوله دختر شاه، دختر صغرا خانم و از اهالی حضرت عبدالعظیم میباشد. اخترالدوله مدتهاست که نامزد عزیزالسلطان میباشد و امروز عقد میکنند.»
توضیح نگارنده با توجه به یادداشتهای عزیزالسلطان و اعتمادالسلطنه، عزیزالسلطان در موقع عروسی 16 ساله بوده است.
ژنرال کاساکوفسکی و عزیزالسلطان
«جنرال ماژرکوراپوتکین» حاکم متصرفات روس در ماورای خزر، رئیس هیئت مأمورین روسیه است و من مهماندار هستم. آدم کوتاه قامت و محیل است. فرانسه کمی میداند. دولت ایران هیچ مأموری را چه عادی چه فوقالعاده از فرنگ به این تشریفات نپذیرفته است. در سر شام ورود بیموقع عزیزالسلطان جگر مرا متورم ساخت. این طفلک خیال میکند همانطوری که محبوب ناصرالدین شاه است ، باید قهراً محبوب همه عالم باشد. اما کاساکوفسکی سردار روس مجبور نیست. خلاصه از آمدن این طفل بسیار بدش آمد. هرطور بود متعرض شدم که چون عزیزالسلطان همسایه بلافصل شماست خواست که غیر رسم به شما معرفی شده باشد و اثبات خصوصیت کند طوری کردم که ژنرال مشعوف شد و شب به خوبی گذشت. ژنرال در جنگهای عثمانی و ترکستانی فتوحات کرده، زخمها برداشته و صاحبِ نشان و امتیازهای خیلی عالی است.
عزیزالسلطان به مجدالدوله فحش میدهد
«امشب در منزل عمادالاطباء مهمان بودم و تفصیل این مهمانی از این قرار است: عمادالاطباء زن خودش را طلاق گفت و به اعانت (کمک) عزیزالسلطان، مجدداً زن خود را که سه طلاقه است به خانه آورد. دعوتی از عزیزالسلطان برای تشکر فراهم نمود. مرا هم دعوت کرد. شراب زیاد قبل از شام خورده شده، در سر شام هم شامپاین و مشروبات فرنگی صرف شد. به مجدالدوله فحش زیادی دادند و عدم و فنای او را از آسمان طلب کردند. من خوشم نیامد و گفتم که فحش و نفرین دلیل بر عجز است. شما که مرد قادری هستی و داماد شاه هستی، مردانه قدم جلو گذارید و مجدالدوله را عزل کنید.
عزیزالسلطان مهردار سلطان
«از اتفاقات بسیار عجیب امروز اینکه به جای پس گرفتن قزاق از مجدالدوله، ایل قاجار را از عَضِدالملک گرفته به مجدالدوله دادند و مهرداری را از عضدالملک گرفته به عزیزالسلطان دادند…»
جمعه پنجم شوال 1313 – عزیزالسلطان غرق مدال در آخرین سلام شرکت میکند.
«امروز صبح زیجالغ بیک سه ساعت و چند دقیقه از روز گذشته تحویل شمس به حَمَل میشود و به خلاف سنه ماضی، سلام تحویل به سبک سنوات سابقه در تالار موزه در حضور مبارک همایون السلطانینالسلطان، ناصرالدین شاه قاجار، خلدالله مُلکه و دولته منعقد است. من به نارنجستان رفتم. قریب یک ساعت منتظر شدیم تا تشریف آورند. بعد از پوشیدن لباس، به طرف موزه حرکت کردند. ترتیب مجلس سلام این سال مثل سنوات قبل است. منتها قدری جمعیت نسبت به سنوات قبل زیادتر است و عزیزالسلطان که مهردار شده حامل تمثال سلطنتی است. عزیزالسلطان در این سلام لباس نظامی پوشیده بود و متجاوز از سی نشان نقره ایران از مرتبه سلطانی (سروانی) تا مقام امیرتومانی (ارتشبدی) به سینه زده بود و هیچ جهتش معلوم نبود.»
عزیزالسلطان (ملیجک دوم) عزیز کرده ناصرالدین شاه مردی خوش اخلاق و بیتکبر بود همانطور که دوستعلی خان معیرالممالک مینویسد با اینکه سخت مورد توجه ناصرالدین شاه بود و بعد از آن پادشاه نیز تا پایان دوره قاجار مقامات حساسی داشت معهذا، هرگز آزارش به کسی نمیرسید و بسیار بیریا و مهربان بود در این عکس سردار محترم عزیزالسلطان یکی از کنیزهای خود را بغل کرده و گویا برایش دعا میکند!
[1] حمایت