منزل مستوفی الممالک در محله درخونگاه اواخر قاجار
تصاویری از محلات تهران شاید عودلاجان یا محلۀ عرب ها یا اطراف بازارچۀ مروی، شاید هم پامنار و یا در خونگاه، چون تمام این محلات با همه کوچه پس کوچه های تنگ و باریک و طولانی آنها، مملو و سرشار از هیجان زندگی بود، آدم های ساکن این محلات با صفا و معرفت و عشق در کنار هم زندگی می کردند. بافت درست محله ها پیوندی از مهر و عاطفه بین اهالی ایجاد کرده بود.
سقاخانه ای زیبا در بازارچۀ شیخ هادی بود که خیابان شاهپور را به امیریه وصل می کرد، این پیچ و خم های کوچه ها و درختان زیبای چنار و اقاقیا در بهار که پس از باران های بهاری با بوی کاه گِل و اقاقیا در هم می آمیخت، یادآور زندگی با تمام باورهای انسانی بود. این کوچه ها بسیار باصفا بودند، اگر پیاده راه می افتادی، بعد از یک پیچ به یک زیر طاقی می رسیدی، پس از گذر از زیر طاقی به سقاخانه رسیده، بعد از سقاخانه یک دوراهی و از دست راست آن چیزی تا منزل عزیزی که قصد رفتن به آنجا را داشتی نمی ماند. آه که بوی کاه گِل و اقاقیا و بارانم آرزوست! از منازل زیبای این محله ها باید از منزل مستوفی الملک در محله ای درخونگاه یاد کرد.
برگرفته از کتاب آن روگاران تهران، سیاه قلم های خسرو خورشیدی