مغازه شکار عدد در چهارراه مخبرالدوله نبش کوچه رفاهی
سعی کرده ام در این کتاب تصاویر و یادمانده هایی را ارائه کنم که برای خوانندگان خاطره ای باشند. یا بهتر بگویم این فضاها به تصاویری هم آهنگ و همیشگی بدل شده به ذهن و جانم پیوسته اند که چگونه در مرکز تهران در محدودۀ چند خیابان همه چیز با هماهنگی در حد بسیار عالی، برای خریدِ هم شهرهای تهرانی و شهرستانی قرار داشت. شاید بسیاری از مغازه ها و مکان های جالب تهران دیروز از ذهن من هم رفته باشند، زیرا از آغاز دهه سی تا نیمۀ اول دهۀ چهل، بسیاری از این فضاها از میان رفتند و شهر پوست انداخت و بی قواره و زشت شد. از آن جمله مغازۀ عدد که فروشندۀ لوازم شکار بود. من هرگز به شکار علاقه آی نداشته ام. لورکا در نمایشنامۀ «عروسی خون» آورده که از هر آنچه اسلحه و حتی چاقو است بیزار است. اما ویترین این مغازه به حدی ظریف و زیبا بود که مورد توجه من قرار داشت، به ویژه که در آن دوران روزانه سه بار از میدان مخبرالدوله رد می شدم، حال یا به خاطر کتابخانه و کتابفروشی ابن سینا و یا برای گردش در لاله زار، اسلامبول و نادری، در کنار فروشگاه عدد خیابان یا کوچۀ بسیار کوتاه و زیبایی به نام رفاهی قرار داشت که تداعی گر اسلوب درست شهر سازی در این چهارراه و ارتباط آن با خیابان های اطراف بود. در این کوچه چند خیاطی معروف تهران آن روزگار قرار داشت نظیر: خیاطی هاشمی، سالن مد شادی و در انتها مغازه مانون، سلیقه ای که در ساخت این کوچه به کار رفته بود روح به محل و محله می داد و ای کاش این منطقه با معماری زیبای خود حفظ می شد.
برگرفته از کتاب آن روگاران تهران، سیاه قلم های خسرو خورشیدی