صمد آجیل و میوه فروش در خیابان سعدی شمالی که آبگوشت های آن هم بسیار معروف بود، 1324
در سال های اواخر دهۀ سی، تهران که حد شمال آن فراتر از خیابان تخت جمشید تا حدود بلوار کشاورز (آب کرج) می رسید، تهرانی که حومه های آن ویژگی های خاص خود را داشت و هنوز جبر زمانه آن را به هیبت ناموزون امروز در نیاورده بود. بیشتر فروشندگان در جلب رضایت مشتری با شور و عشق به عرضۀ کالای خود می پرداختند و همین باعث می شد که در آن روزگار این کاسب ها صاحب شهرت و آوازه ای شوند.
مثلاً به گوش اهالی امیریه می رسید که در خیابان سعدی شمالی معازۀ دو دهنه ای وجود دارد که یک دهنۀ باز رو به خیابان و دهنۀ دیگر آن بسته است، در پشت آن به اندازۀ فروش هر روز آجیل تاره، بو داده می شد، در کناره کورۀ آجیل پزی هم تعدادی دیزی بار می نهادند. گویا از حدود عصر که کار بو دادن آجیل تمام می شد، دیزی ها را کنار کوره می نهادند که برای ظهر روز بعد آماده شود. کاری که همیشه تداوم داشت. صاحب آن مغازه، معروف به صمد آجیل فروش بود که گاه برحسب میل خود تعارفی برای ناخنک زدن به مشتری می کرد. بی اغراق باید بگویم آجیل های این مغازه منحصر به فرد بود. حتی آبگوشت آنجا نیز به خصوص در تابستان، آبگوشت بزباش با سبزیجات معطر، مزه ای استثنایی داشت. با تأسف محل این مغازه در سال های پایانی دهۀ سی، تبدیل به ساختمان بانک ایران و هلند شد. البته بهترین میوه فصل بخصوص در شب چهارشنبه سوری و شب چله و میوه های مربوط به این شب ها همراه با آجیل مخصوص، عرضه می شد.
پائین تر از مغازۀ صمد آجیل فروش، در نبش جنوبی خیابان هدایت، قنادی مینیون قرار داشت و آن زمان که این قنادی افتتاح شد، حد شمالی تهران به زحمت از دروازه دولت بالاتر بود. من با پسران صاحب قنادی دوستی داشتم و از آنها شنیدم که در آغاز شیر را تنها به دامداران «اُزگُل» سفارش می دادند و در آغاز صبح این شیرها به قنادی تحویل داده می شد، خوشبختانه این قنادی هنوز هم دایر است. صاحب این قنادی پسرعمومی صاحبان قنادی های فردوسی و لاله زار بود که دیگر امروز از آنها نشانی در دست نیست. قنادی مینیون به خاطر عرضه شکلات ها و شیرینی جات خاص، در تمام تهران شهرت خاص داشت.
در دهۀ سی خانم و آقا با کمک هم قنادی را اداره می کردند و فرزندان به تحصیل مشغول بودند. تحصیلاتی که تا سطوح عالی ادامه یافت. در آن سالها دو سه میز در قنادی بود و نوعی بستنی خاص عرضه می شد به سبک بستنی های روسی به نام «ماروژنی» که بسیار مطبوع و بی نظیر بود، یاد یاد آن روزگاران، یاد باد.
برگرفته از کتاب آن روزگاران تهران، سیاه قلم های خسرو خورشیدی