تاریخنویسان و وقایع نگاران عهد قاجار، میرزا محمدخان امین خاقان و زبیده خانم «امیناقدس» را به اعتبار اینکه ناصرالدین شاه قاجار این خواهر و برادر را از گروس به تهران آورده و تربیت کرده است، کرد میدانند. در نوشتههای مورخین و گزارش سفرای مقیم دربار قاجار به اصطلاح «بچهکرد» و یا «کردبچه» غالباً برخورد میکنیم که مراد همان عزیزالسلطان، عزیزکرده ناصرالدین شاه است. با توجه به شجره عزیزالسلطان، معلوم میشود اجداد ملیجک از سادات خراسان هستند و از آنجا به گروس مهاجرت کردهاند.
درباره امینخاقان (ملیجک اول پدر عزیزالسلطان)
ناصرالدین شاه قاجار، محمد خان و خواهرش زبیده را در کودکی از گروس به تهران آورد و تربیت کرد. این خواهر و برادر بسیار زیرک و مستعد بودند. محمدخان با نشان دادن لیاقت و وفاداری جای خود رادر دربار شاه باز کرد و پیشخدمت مخصوص شد و خواهرش جرء زنان حرم درآمد و سمت خزانهداری سلطنتی به او محول شد و او با لیاقت و امانتداری تمام، این کار را اداره کرد. در سال 1305 هجری قمری یک قطعه نشان شیر و خورشید از درجه اول خارجه به میرزا محمدخان اعطا شد و در سال 1306 سرپرستی ایلات قزوین به وی داده شد. ضمناً، میرزا محمدخان در آن تاریخ سمت سرتیپی داشت.
باز در سال 1306 هجری قمری به سمت میرپنجی ارتقاء مقام یافت و یک قطع «نشان تمثال» که تصویر شاه در آن نقش بسته بود، از طرف ناصرالدین شاه به وی اعطا شد.
در سال 1307 هجری قمری، با عنوان پیشخدمت خاصه همایونی، چهارصد تومان حقوق در مورد وی برقرار شد و در سال 1309 مقرری سالیانه او پانصد تومان بود.
علاوه بر این، در سال 1311 ریاست «فوج کامران فراهانی» به وی محول گردید و در سال 1313 هجری قمری به درجه امیرتومانی رسید.
امیرمحمدخان همراه ناصرالدین شاه به اروپا رفت و نشانهای لژیون دونور در فرانسه و نشانهای عالی سلطنتی دیگر در سایر ممالک به وی اهدا شد. هنگامی که ناصرالدین شاه در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم مورد سوء قصد قرار گرفت، وی در کنار او بود و برای اینکه کسی متوجه مرگ ناصرالدین شاه نشود، به علت قد کوتاهی که داشت زیر لباس فراخ او رفت و جسم بیجان او را سرپا نگه داشت و به کالسکه منتقل کرد و در فاصله راه حضرت شاه عبدالعظیم تا تهران تکیه جسد ناصرالدین شاه بر او بود. فرمانهایی که در اختیار است نشان میدهد که ناصرالدین شاه به او توجه بسیار داشته و از خدمات وی همیشه ابراز رضایت کرده است.
این حکایت گفته شده است که وقتی ناصرالدین شاه به دیدار باغ وحشی رفته بود، بر اثر غفلت نگهبان باغ وحش، شیر به شاه حمله میکند، همه اطرافیان شاه از ترس فرار میکنند و او به تنهایی به مصاف شیر میرود. وفاداری او به شاه به این درجه بوده است.