در 13 فروردین 1320(77 سال پیش) در حالی که مردم ایران سرگرم مراسم 13 بدر بودند، ناگهان خبر رسید که در کشور جدید التاسیس پادشاهی عراق به هواداری از نازی ها یک کودتای نظامی به رهبری رشیدعالی گیلانی(نخست وزیر پیشین عراق) به وقوع پیوسته است. چنین کودتایی در آن موقعیت زمانی اهمیت فوق العاده داشت. پادشاه خردسال عراق در آن ایام به سن قانونی نرسیده بود و ملک عبد الاله دائی پادشاه نیابت سلطنت را بر عهده داشت. در آن روزها کودتایی به طرفداری آلمان در همسایگی میهن ما مسئله ی مهمی بود، گفته می شد که امیر عبدالاله نایب السلطنه عراق با لباس زنانه به سفارت آمریکا پناهنده شده است. برای بریتانیای کبیر وقوع چنین کودتایی در آن موقعیت زمانی می توانست پدید آورنده ی بحران بزرگی باشد.
ضمناً با وقوع چنین کودتایی خطر حضور کارشناسان آلمانی در ایران بیشتر می شد.
پس از شکست کودتا، در مورد چگونگی کودتای عراق خاطرات سفیر کبیر آمریکا در بغداد به شرح زیر فاش شد:
(امروز صبح ساعت 8و 45 دقیقه عبدالاله نایب السلطنه عراق در لباس زنانه محلی که روی پیژامه خود کشیده بود نزد من آمد و تقاضای پناهندگی کرد – او پیش از وقوع کودتا از طریق چهارتن از سران ارتش از وقوع این حادثه اطلاع حاصل کرده بود هدف این کودتا این بود که نخست وزیر را مجبور به استعفا کنند و رشید عالی گیلانی را به نخست وزیری برسانند در نتیجه مشورتی که در سفارت آمریکابین نایب السلطنه و سفیر کبیر انگلیس و اینجانب به عمل آمد من به اتفاق همسرم که او را برای استتار همراه برداشته بودم نایب السلطنه را با اتومبیل خودم به ( پایگاه حبانیه) بردم.عبدالاله در صندلی پشت اتومبیل ، کف ماشین دراز کشیده و روی او را قالیچه ای پوشانیده بود. ما از برابر واحد های نظامی که در عرض راه، اتومبیل را متوقف و آنها را بازرسی می کردند بی آنکه مزاحم ما شوند عبور کردیم.
پشتیبانی هیتلر و موسولینی از کودتا
(از آنجا که هیتلر، اعراب شورشی خاورمیانه را متحد بالقوه خود به حساب آورده بود به محض رسیدن خبر کودتای عراق از آن پشتیبانی کرد و موسولینی رهبر ایتالیای فاشیست نیز با جانبداری از کودتا اعلام کرد:
(لازم است به کودتای عراق به هر قیمتی که شده کمک کرد زیرا تنها از این طریق می توان جبهه جدیدی علیه انگلستان به وجود آورد، جبهه ای که نه تنها خشم و نفرت اعراب بلکه خشم و نفرت تمامی مسلمانان جهان را علیه انگلستان برخواهد انگیخت)
پیشوای آلمان در تاریخ 23 آوریل 1941 (سوم اردیبهشت 1320) دستور داد که فوراً گروهی از مشاوران نظامی آلمان به عراق اعزام شوند. به موجب همین فرمان ستاد ارتش آلمان موظف شد که نیروی هوایی آلمان نازی را به کمک کودتاچیان بفرستد و تسلیحات لازم را برای کمک به آنان تامین کند. در این موقع یکی از مهمترین مشکلات این بود که حمل اسلحه به عراق از راه ترکیه به دلیل مشی سیاسی آن کشور ممکن نبود . ایران هم جهت حفظ بی طرفی خود اجازه نمی داد از خاک او برای حمل اسلحه استفاده شود. لذا تنها راه چاره کمک هوایی بود. در مورد اغزام نیروی هوایی به عراق سوختگیری همواپیما مشکل اساسی بود زیرا برای تامین بنزین نیز یا باید روسیه آن را تامین می کرد یا ایران. در آن موقعیت زمانی تامین بنزین از طرف دولت روسیه مستلزم تقاضای هیتلر از مقامات روسیه شوروی بود و چون هیتلر در صدد حمله به آن کشور بود مایل به مطرح کردن چنین تقاضایی نبود. دولت ایران هم با هر کاری که ناقض بی طرفی او بود موافقت نداشت لذا امکان اعزام چتربازان نیز عملی نشد و کودتای عراق پس از چند ماه شکست خورد و سران کودتا به خاک ایران پناهنده شدند.
به روایتی رشید عالی در هتل فردوسی که جنب بانک ملی بود اقامت داشت و به روایتی دیگر در محله ولی آباد که ری امروزی می باشد. رشید عالی گیلانی تبار ایرانی نداشت بلکه اهل عراق بود و گیلان منطقه ای است در خاک آن کشور. گفته می شود که رشید عالی طی نامه ای از رضا شاه اجازه ی خروج از ایران را تقاضا نمود و به ترکیه رفت و به روایت دیگر از آنجا که آلمانی ها می دانستند که متفقین به ایران حمله خواهند کرد عوامل جاسوسی آلمان در ایران رشید عالی را از ایران به طور پنهانی به برلین بردند و( مفتی اعظم فلسطین) که خود از طراحان کودتای عراق بود به همین ترتیب به برلین برده شد. رشید عالی تا زمان سقوط برلین در آلمان بود سپس با لباس مبدل به دربار آل سعود پناهنده شد و شاه عربستان به او پناه داد، تا اینکه در سالهای بعد سرلشکرعبدالکریم قاسم در عراق کودتا کرد و رشید عالی به عراق بازگشت. این بار او در کودتایی علیه عبدالکریم قاسم مشارکت داشت که منجر به دستگیری وی شد. رشید عالی که به اعدام محکوم شده بود چندی بعد بخشوده شد و در سال 1961 دولت عراق او را عفو کرد و به لبنان رفت و تا سال 1965(1348) که درگذشت در بیروت زندگی می کرد.