خرداد ماه سال جاری مصادف است با یکصدو دومین سالگرد تشکیل (کمیته مجازات).
این کمیته، یک سازمان مخفی تروریستی بود که توسط گروهی از مجاهدان مشروطیت در تاریخ 10 شهریور 1295 تاسیس شد و هدف آن این بود که حمایت کنندگان و هواداران سیاست انگلستان و به طور کلی کسانی را که متهم به خیانت به ایران بودند ترور و مجازات کنند.
بنیان گذاران این کمیته ی ترور عبارت بودند از «منشی زاده» ، «ابوالفتح زاده» و «مشکوةالممالک».
«منشی زاده» و «ابوالفتح زاده» از مجاهدین فعال انقلاب مشروطیت و از مدافعین مجلس در روز بمباران آن بودند. در گیر و دار سومین سال جنگ اول جهانی در اوایل شهریور 1295 «منشی زاده» با رفیق سفر و حضر و هم مسلک سیاسی خود «ابوالفتح زاده» درباره ی تشکیل کمیته مجازات تصمیماتی را اتخاذ می کنند و در نتیجه با پیوستن «مشکوة الممالک» به آنها، کمیته مجازات به دست این سه نفر تشکیل می شود. اعضای کمیته مجازات محرمانه به عملیاتی از قبیل خرید اسلحه و تهیه ی لباس سیاه و بلند برای شب دست زدند.
«مورخ الدوله ی سپهر» که در آن ایام سمت منشی گری سفارت آلمان را داشت و خود متهم به همدستی و همکاری با کمیته مجازات بود چنین می نویسد:
(روز 17 فوریه 1917(28 بهمن 1295) کمیساریای نمره 6 محمدیه گزارش زیر را برای پلیس امنیت ارسال داشت: ساعت 4:45 دقیقه بعد از ظهر «میرزا اسماعیل خان» مدیر انبار غله هنگام مراجعت از انبار در نزدیکی ایستگاه راه آهن حضرت عبدالعظیم در درشکه ی خود مورد سوء قصد قرار گرفت و کشته شد. «اسماعیل خان» متهم به سوء استفاده و اختلاس اموال دولتی بود.
روز سوم آوریل 1917( 14 فروردین 1296) کمیساریای نمره 4 سنگلج ترور «کریم دواتگر» را که در مجاورت کلیسای ارامنه ساعت نه و نیم انجام یافته بود اطلاع داد. فردای آن روز سه نفر مظنون: «رشید السلطان» ، «سید مرتضی» و «میرزا عبدالحسین ساعت ساز» دستگیر و به اداره ی تامینات جلب شدند. این سه نفر در جریان بازپرسیها و تحقیقات در دست داشتن دو ترور اعتراف کردند.
روز 22 مه 1917(1 خرداد 1296) کمیسر 3 حسن آباد گزارش داد که ساعت 8:30 بعد از ظهر «متین السلطنه» نویسنده و سردبیر روزنامه ی عصر جدید در اتاق کار خود به وسیله ی شخص ناشناسی به قتل رسیده، نایب «حسن خان» فوراً مامور تحقیق این امر شده با عده ای آژان پلیس به محل وقوع قتل شتافت. از طرف اداره ی تامیات نیز «میرزا حسن خان» رئیس شعبه ی تامینات با یک مامور مفتش در محل قتل حاضر شدند و تحقیقات محلی به این نتیجه رسید»
(شخص ناشناسی که خود را در عبا پیچیده بود، در محل کار «متین السلطنه» حاضر شده اظهار می دارد که کاغذی به نام او دارد. مستخدمین اداره از ورود این شخص بنا به دستوری که قبلاً از سردبیر روزنامه به طور عموم داشتند جلوگیری کردند و مشاجره ی لفظی بین ناشناس و مستخدمین اداره آغاز شد. در این هنگام «هادی خان» منشی روزنامه وارد شد و دید که بین ناشناسی با نوکرهای «متین السلطنه» گفت و شنود هایی در جریان است. برای فیصله دادن به این امر کاغذ را گرفته و قول داد آن را به «متین السلطنه» برساند. در ضمن شخص ناشناس هم جلو پله ها به انتظار ایستاد. در لحظاتی که سردبیر مشغول خواندن نامه بود، ناشناس از غفلت مستخدمین استفاده کرده پله ها را پشت سر گذاشته وارد اتاق کار «متین السلطنه» شد. «هادی خان» در حالیکه پشتش به در ورودی اتاق بود و در نظر داشت جواب نامه را از سردبیر بگیرد ناگهان صدای تیری او را متوجه مرد ناشناسی کرد و همان دم «متین السلطنه» را دید روی کف اتاق بر زمین افتاده است. «هادی خان» هم از ترس جان روی زمین افتاد و در حالی که در کف اتاق می خزید از آنجا بیرون آمد. قاتل پس از اجرای نقش خود از اتاق بیرون رفت و روی پله ها با یکی از مستخدمین به نام «سید مصطفی» روبه رو شد. سید که صدای تیر را شنیده بود قصد ورود به اتاق را داشت ولی بقیه ی مستخدمین فرار را بر قرار ترجیح داده بودند. این دو نفر روی پله ها با هم گلاویز شده قاتل و نوکر گریبان یکدیگر را گرفته بودند. سرانجام «سید مصطفی» تروریست را به زمین زد و قصد داشت او را دستگیر کند ولی قاتل دست به اسلحه برد و با یک تیر بازوی سید را مجروح ساخت و فرار نمود. در کوچه یک پسر بچه ارمنی 14 ساله او را تعقیب نمود و فریاد کرد: قاتل، قاتل. فراری برای نجات از دست این پسر بچه سمج او را نیز هدف گلوله قرار داده و تیری به سینه ی او شلیک کرد.
روز 7 ژوئن 1917 (17 خرداد 1296) کمیسر 8 بازار ترور «آقا میرزا محسن مجتهد» معروف را به شرح زیر گزارش می دهد:
ساعت 10:20 صبح آقا «میرزا محسن» را در حالی که وارد منزل می شد کشته اند. گزارش پلیس در مورد ترور از این قرار بود: «میرزا محسن» در حالی که سوار الاغ بود و «حاجی عبد العلی» نوکرش دنبالش بود، از منزل «قوام السلطنه» بر می گشت، در موقع ورود به منزل خود در حین رسیدن به چهار راه مسجد جامع ، دو نفر ناشناس که از چند ساعت قبل در آن حوالی قدم می زدند «میرزا محسن» را ترور کردند و سپس قاتلین شروع به فرار نمودند.