چرا مارشال رومل به خواست هیتلر خودکشی کرد؟
رومل، مارشال نابغه آلمانی، از مشهورترین فرماندهان جنگ جهانی دوم است که به دلیل تاکتیکهای جنگی او را «روباه صحرا» نامیدند. رومل علاقه زیادی به مهندسی داشت اما به رویای پدرش احترام گذاشت و وارد لشکر صد و بیست و چهار ووتمبرگ شد. وی در جنگ جهانی اول به جبهه اعزام شد و به دلیل پیروزیهایش مدالهای افتخار ارزشمندی به دست آورد.
هنگامی که جنگ جهانی اول به زیان آلمان و پیروزی متفقین پایان گرفت و در سالهای بعد از آن ارتش آلمان متعهد بود که تعداد نظامیان خود را تا صد هزار نفر کاهش دهد، رومل در خدمت ارتش باقی ماند و چند کتاب مهم و قابل توجه از جمله “وقتی پیاده نظام حرکت میکند” تألیف کرد که همین تألیفات موجب آشنایی هیتلر با او شد. اولین دیدار هیتلر با رومل زمانی بود که رومل مسئولیت حفظ نظم یکی از بازدیدهای رسمی هیتلر به عنوان صدراعظم جدید آلمان را بر عهده داشت و با شایستگی این مأموریت مهم را انجام داده بود.
در آغاز جنگ جهانی دوم هیتلر او را به فرماندهی لشکر هفتم زرهی ورماخت منصوب کرد.
رومل در جنگ بلژیک که بلژیکیها مقاومت شدیدی از خودشان نشان میدادند، شایستگی خود را نشان داد.
در 12 فوریه 1941، اروین رومل وارد لیبی شد و در 24 مارس 1941 حملهای ترتیب داد و با دور زدن توبروک، در 14 آوریل به مرز مصر رسید. در همین نبردها بود که به روباه صحرا مشهور شد.
هیتلر برای قدردانی از او به وی درجه فیلد مارشالی داد. فیلد مارشال اروین رومل تنها رهبر نظامی در جنگ جهانی دوم بود که نه تنها ایدهآل افراد تحت امرش بود بلکه شدیداً مورد ستایش دشمنانش نیز قرار گرفته بود، وینستون چرچیل از او به عنوان ژنرالی بزرگ چنین یاد کرد: «تحرک و جرئت او در شمال آفریقا، فجایع هولناکی را بر ما وارد کرد.»
ژنرال مونتگومری فرمانده ارتش هشتم که در هیچ یک از نبردهایش شکست نخورده است در مورد او گفته بود: «بزرگترین افتخار دوران نظامیام این است که، هم رزم من مارشال رومل بود.»
در ۳۰ اوت ۱۹۴۲، نیروهای محور (آلمان و همپیمانهایش) آخرین حملهٔ خود در صحرای غرب را انجام دادند. در ۳ سپتامبر، بریتانیاییها واحدهای محور را در نبردی، در جنوب العلمین متوقف کردند. مونتگومری بعد از جمعآوری سربازان و تجهیزات از جمله تانکهای جدید آمریکایی در ۲۳ اکتبر ۱۹۴۲ به نیروهای رومل در العلمین حمله کرد. ده روز بعد، نیروهای محور مجبور به عقبنشینی شدند. نبرد العلمین جایی است که مسیر جنگ جهانی دوم تغییر کرده و متفقین از نیرویی مدافع به نیرویی مهاجم تبدیل میشوند. گفته میشود رومل فقط به خاطر ضعف تدارکاتی شکست خورد و نه ضعف تاکتیکی و فرماندهی. رومل به امید حفظ نیروهای رزمندهٔ خود برای نبرد در یک موقعیت استراتژیک بهتر، به سرعت به لیبی عقبنشینی کرد و در ۲۳ ژانویه ۱۹۴۳ طرابلس پایتخت لیبی را ترک کرد و یک هفته بعد به مرز تونس رسید.
در ۲۰ ژوئیه ۱۹۴۴ «کلاوس فون اشتافنبرگ» که یکی از افسران زیردست رومل در آفریقا بود و در شمال آفریقا چشم چپ، دست راست و دو انگشت از دست دیگرش را از دست داده بود، بمبی را در جلسه توجیهی صبحگاهی هیتلر جاسازی کرد. هیتلر از این سوءقصد با جراحات مختصری جان سالم بدر برد. حمایت افراد عمده ارتش آلمان از کودتا اهمیت بالایی برای کودتاچیان داشت. محبوبیت رومل در بین مردم آلمان و مقام عالی او در ارتش آلمان با عنوان فیلد مارشالی، کودتاچیان را به جلب حمایت او مایل کرده بود. رومل مخالف قتل هیتلر بود اما اعتقاد داشت که برای نجات آلمان باید او را دستگیر و محاکمه کرد. در پایان رومل موافقت کرده بود که در صورت کودتا در برلین از کودتاچیان حمایت کند و گفته بود که «کودتاچیان میتوانند روی او حساب کنند.»
یکی از کودتاچیان پس از دستگیری زیر شکنجه شدید از رومل نام برده بود. از این جهت هیتلر تصمیم به قتل ژنرال محبوبش گرفت. یک دادگاه نظامی مرکب از سه ژنرال ارتش آلمان بهطور غیابی رومل را محاکمه و محکوم به خیانت کرد.
خودکشی
از آنجا که رومل از افسران محبوب و معتبر ارتش آلمان بود و شهرت جهانی داشت، محاکمه او به اتهام خیانت میتوانست به ضرر هیتلر تمام شود. از این رو هیتلر ترجیح میداد که او در سکوت خودکشی کند و مرگ او به دلیل بیماری ناشی از جراحات جنگی اعلام شود. روز ۱۴ اکتبر سال ۱۹۴۴ دو ژنرال آلمانی، به بهانه بررسی مأموریت جدید رومل، با او ملاقات کردند. آنها به او اطلاع دادند که او متهم به خیانت است، اتهامی که او با گفتن یک «البته» آن را تأیید کرد. ژنرالها به او گفتند که او دو گزینه دارد یا محاکمه نظامی را بپذیرد یا در قبال تضمین امنیت خانوادهاش و حفظ افتخارات نظامی اش تن به خودکشی بدهد. پس از این مذاکرات کوتاه، رومل خودکشی را برگزید. بعد از خداحافظی با همسر و پسرش به همراه دو ژنرال و یک راننده خانهاش را ترک کرد و در جنگل مجاور منزل اش یک کپسول سیانور را بلعید و به زندگی خود خاتمه داد. در این هنگام رومل پنجاه و دو ساله بود.
رومل از دید دیگران
رومل همیشه به خاطر تواضع و رفتار انسانی با زیر دستانش مشهور بود، میگویند او همیشه با دشمنانش و حتی سربازانی که به اسارت درآمده بودند، محترمانه رفتار میکرد. ژنرال مونتگومری، فرمانده مشهور انگلیسی که موفق شد در آفریقا رومل را شکست دهد و همیشه دشمن خونین او بود، نه تنها با احترام از او یاد میکند بلکه از رومل تمجید هم میکند و میگوید:«آرزو داشتم هوش و ذکاوت رومل را داشته باشم و از او درس نظامی گری و جنگ یاد بگیرم.»
چرچیل نخست وزیر انگلستان در مورد رومل میگوید:«رومل شایسته ستایش است و هر وقت نام او به میان بیاید کلاه از سر برمیدارم.»