رفتن به محتوا رفتن به فوتر

خاطره های مذهبی

میدان گاهی جلو امامزاده یحیی (ع)، 1320

مرور خاطرات گذشته گاه تصاویری خاطره انگیز و ماندنی از جای جای تهران دیروز را در خیالت زنده می کند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم، نظیر غروب های امامزاده قاسم شمیران، شب های آرامگاه ظهیرالدوله و فضای تقریباً بزرگ و زیبای مقابل امامزاده یحیی که درختان بزرگ نارون که گویا عمرشان در همان پایان دهۀ سی به سر رسید، صفایی داشت. سایه سار این درختان با گذر آب قنات حاج علیرضا از کنار آنها که زلالی اش به اشک چشم می مانست، ریشه های درهم پیچیدۀ این درختان تنومند را در جریان آب می شد دید که همانند تابلویی مدرن جلوه گری داشت. در اطراف این مناطق کسبۀ مختلفی بودند، همانند سلمانی مردانه، عطاری، سبزی فروشی و … اما یک چیز در میان تمام آنها مشترک و چشم نواز بود، نظافت و آب پاشی مقابل مغازه و آویزان کردن قفس پرندگان آواز خوان که با نوای خود بر دلپذیری محیط می افزودند. این فضای دلپذیر در سالیان بعد با ساخت و سازهای بی رویه و عدم توجه به طبیعت و از بین رفتن درختان تنومند به فضایی بی روح بدل شد. راستی آن کوچه سازی ها با نام های با مسما و زیبا که معیار درست شهرسازی بود و پیوندی اصولی با خیابان داشت چه شد، ارتباط زیبایی بین کوچه و خیابان وجود داشت، مثل رابطه پدربزرگ و مادربزرگ با نوه هایشان.

این دو خط که در تصویر بر بدنه درختان تنومند کشیده شد دو بَستِ آهنی بسیار قوی بود که برای مهار کردن درختان تنومند بکار گرفته شده بود و قابلیت انعطاف داشت و محل اتصال آن به خوبی دیده می شد و در انتها این دو بند به بدنه دیوار مقابل محکم بسته شده بود که البته دیوار بسیار محکمی بود مربوط به ورزشگاه شماره 6 که محل ورزش تمام مدارس آن محل می بود و دانش آموزان در گروه های مختلف زنگ ورزش به این ورزشگاه می رفتند و معروف بود به ورزشگاه امامزاده یحیی (ع).

برگرفته از کتاب آن روگاران تهران، سیاه قلم های خسرو خورشیدی

اشتراک گذاری

ارسال نظر

0/100

هستان روایت‌هایی است از دل تاریخ به قلم محسن میرزایی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت متعلق به محسن میرزایی می‌باشد.