آقا بالا خان- وکیل الدوله- سردار اکرم افراد قزاقخانه در دهمین سالگرد تأسیس آن بر اساس سندی بازیافته، در سال 1306 هجری قمری که دهمین سالگرد تأسیس بریگاد قزاق بود، عدۀ قزاقها به شرح زیر بوده است: عدۀ افراد بریگاد اعم از سوارۀ قزاق و توپخانه، با نوکران و مهتران و دستۀ موزیک قزاقخانه و مسئولین تدارکات علیق چهارپایان، جمعاً تعداد 927 نفر بوده اند. نقش منفی بریگاد قزاق در واقعۀ تنباکو شگفت آنکه در این گیر و دار، بریگاد قزاق که میتوانست با یک مشت مردم غیرمسلح مقابله کرده، با چند شلیک هوایی و تاخت و تاز سواران، مردم را بترساند و از محوطۀ ارک دور کند، کوچکترین اقدامی نکرد و این یک نکتۀ نامعلوم است که چرا در آن لحظات حساس که ممکن بود دامنۀ شورش گسترده تر شده، شاه و ساکنان کاخهای سلطنتی یکسره قتل عام شوند، بریگاد قزاق هیچ حرکتی نکرد. آیا دستور وزیر مختار روس بود؟ و فرضاً اگر چنین بود نفرات بریگاد نزدیک به هشتصد تن بودند و تعداد روسها از شمارۀ انگشتان دست تجاوز نمیکردند. آیا در صورت صدور دستور صریح از طرف شاه یا وزیر جنگ، بریگاد قزاق که اکثر افراد آن از مهاجرین وفادار به شاه تشکیل میشد بی طرف میماندند؟ یک فرض هم این است که شاید «ناصرالدین شاه» نمیخواست قزاقها را وارد میدان کند و خونریزی پیش آید. به هر حال این یک نکتۀ مبهم تاریخی است که شاید تاکنون هیچ محققی پی به حقیقت آن نبرده باشد. «کلنل کاساکوفسکی» پنجمین فرماندۀ بریگاد سوارۀ قزاق که چهار سال بعد از واقعۀ رژی به ایران آمد، برای آنکه خدمات درخشان خود را با بی کفایتی های فرماندۀ قبلی بریگاد قزاق مقایسه کند، به نقش منفی و غیرمسئولانۀ کلنل شنه اور فرماندۀ سابق اشاره کرده، در یک مشاجرۀ لفظی خطاب به «فرمانفرما» وزیر جنگ میگوید: «بلوای تنباکو را به خاطر بیاورید، بیش از چهار سال نیست. به محض احساس علایم اولیۀ اغتشاش، «ناصرالدین شاه» قبل از همه به دنبال «شنه اور» روسی فرستاد ولی او به جای آنکه دستور جمع آوری قزاقها را بدهد، به جای آنکه حراست قصر سلطنتی را که بی محافظ مانده بود و حفاظت خود شاه را به عهده بگیرد، حتی به نزد شاه نرفته «مارتیروس خان» را به جای خود نزد شاه فرستاد. خودش هم بریگاد را جلو قزاقخانه جمع کرده، به کار استنطاق قزاقها پرداخت که کی طرفدار شاه و دولت است و کی طرفدار مردم است؟ کی مطیع است کی مطیع نیست؟ «رمیزوف» در این موقع در حال مستی در حیاط قزاقخانه به نشانه زنی مشغول بود. آن دیگری «نیکولازاسیپکین» دکانداری در لباس چرکسی بشکۀ شراب را برای قزاقها از انبار بیرون کشیده و در این موقعیت وحشت و دهشت به بدمستی پرداخته بود. در همین موقع، جمعیت، نایب السلطنه را که حکمران تهران و وزیر جنگ و محبوبترین فرزند «ناصرالدین شاه» بود از اسب پایین کشیده و در میدان توپخانه خِرکشش میکردند. اگر در این موقع، کرم؛ راهزن افسانه ای قفقاز مانند قرقی سر نرسیده بود که به همراهی دارودسته اش نایب السلطنه را به روی زین اسب خود انداخته و به دربار برساند، جمعیت، او را همان جا قطعه قطعه کرده بودند. قزاقها در این موقع چه میکردند؟ آنها هم اشتغالهای جدی داشتند؛ «یساول رمیزوف» به تیراندازی اشتغال داشت تا در پایتخت ایجاد وحشت و هراس نموده، مردم که صدای تیراندازی از داخل قزاقخانه میشنیدند گمان میکردند الان است که توپخانه هم به شلیک [شروع کند.] «نیکولازاسیپکین» با جدیت تمام، شراب مفت میخورد و میخورانید. خود «کلنل شنه اور» فرماندۀ بریگاد هم که دیگر کسی اطاعتش نمیکرد، همه را رها کرده به نزد زنش «مگرامدوزودنا» رفت. زنی که در همۀ ایران مشهور بود! آن زن هم [آن مرد قهرمان!] را خوب شپلق کاری نمود که چرا در این موقع بحرانی زنش را تنها گذاشته است. سپس درها را قفل نمود و دیگر به «کلنل شنه اور» تا پایان بلوا اجازۀ خروج نداد و قزاقخانه را به عهدۀ «یساول رمیزوف» واگذار کرد.» یک سند مهم و بازیافتۀ تاریخی سندی در همین کتاب به چاپ رسیده و از اسناد مهم بریگاد سوارۀ قزاق و متعلق به آرشیو خصوصی نگارنده است. ضمن آنکه روشنگر مقررات داخلی قزاقخانه در زمان فرماندهی «کلنل شنه اور» میباشد، روایت منابع روسی را دایر بر اینکه «ناصرالدین شاه» در زمان فرماندهی «کلنل شنه اور» به جهت نابسامانی وضع قزاقخانه 20 هزار تومان از بودجۀ بریگاد را کسر کرد و سپس 12 هزار تومان آن را دوباره در اختیار «کلنل شنه اور» گذاشته است، تأیید میکند. متن سند دستورالعمل «کلنل شنه اور» رئیس بریگاد قزاق، به تاریخ شهر جمادی الاول 1310 ه.ج
-
تا وقتی که عدد صاحب منصبان از مأخذ زیاد است احدی را منصب ندهند.
-
هرگاه یکی از مهاجرین متوفی شود یا به واسطۀ پیری و عیب دیگر از کار بیفتد از مواجب او مخارج یک نفر قزاق را کم میکنند، مابقی در حق او به رسم مستمری مرحمت میشود.
-
هر صاحب منصب و تابینی که استدعای مرخصی نماید، در مدت مرخصی، مواجب به او داده نخواهد شد، حق جیره و علیق هم ندارد.
-
صاحب منصبهایی که ابواب جمعی ندارند، حق علیق ندارند.
-
عدد زیاد صاحب منصبان تا چند سال دیگر، مانع از این است که از «کلنل» اضافه منصب بخواهند. هر ساله به جهت اشخاصی که استحقاق پیدا میکنند نشان خواهد خواست. عدد نشان به قدر ده یک اشخاص است سوای مستمری بگیر.
-
کلنل حق خواهد داشت که از ثبت اداره خارج نماید هر کسی را که تقصیر بکند یا بدرفتاری بکند یا از مرخصی دیر بیاید.
-
دوازده هزار تومانی را که از بیست هزار تومان بودجۀ امسال کسر فرمودند تماماً به کلنل مرحمت شد. بودجۀ سال آینده که از نوروز آینده باشد، هشتاد هزار تومان خواهد بود، جهت مخارج بریگاد، دو هزار تومان جهت تعمیر هرسالۀ قزاقخانه و اردو، و این مبلغ را دولت به این قرار مرحمت خواهند فرمود؛ دو هزار تومان اول سال، بقیه را ماه به ماه از مالیات کرمان مرحمت میفرمایند. صاحب منصب هایی که مأمورند، در همان محل مرسوم خود را دریافت خواهند نمود. هرگاه از آنجاها مراجعت نمایند و داخل قزاقخانه شوند، محل خود را با خود بیاورند.
-
مبلغی که بودجه نوشته شده، به این قسم، کلنل مخارج خواهد نمود: اولاً مواجب صاحب منصبان و صاحب منصبان جزء روسی؛ دوم مواجب صاحب منصبها و مستمری بگیرهایی که الان حاضرند؛ سیّم جیره و لباس و علیق قزاقها به عددی که کلنل میتواند با این مبلغ حاضر نگاه بدارد. در هر صورت، آن را باید در اول سال، کلنل به وزارت جنگ تقدیم نماید که بدانند چه قدر قزاق در آن سال خواهد بود؛ چهارم اسقاط اسبهای تلف شده؛ پنجم سوخت و روشنایی «چراغخانه» و نیاز مخارج لازمه سوای مخارج عرض راه صاحب منصبان و صاحب منصبان جزء روسی که در قرارنامۀ آنها ذکر شده است. در صورتی که قزاق مأمور شود، در خارج از تهران مدد معاش و کرایۀ حمل بنه آنها را دولت مرحمت خواهد فرمود. چادر مثل سابق مرحمت خواهد شد.
در حاشیه شرح دستخط بندگان حضرت مستطاب اجل اکرم، «امین السلطان» مدظله العالی: «دستورالعملی است که از این تاریخ برای عدۀ بریگاد قزاق دولت علیۀ ایران به حکم همایون بندگان اعلیحضرت همایون روحی له الفداء نوشته شده است، مقرب الخاقان «کلنل شنه اور» و عموم جماعت قزاق از همین قرار عمل نمایند.» شهر جمادی الاول 1310 قزاقخانه از «شنه اور» تا «کاساکوفسکی» با پایان گرفتن دوران سه سالۀ خدمت «کلنل شنه اور» در ماه می 1893 میلادی، فرماندهی موقت بریگاد قزاق به صاحب منصب جوانی داده شد که اکثر اوقات خود را صرف آماده ساختن هنگ قزاق جهت شرکت در جشنها و تشریفات رسمی میکرد و به تمرینات و آموزشهای جدی نظامی چندان توجهی نداشت. بدین ترتیب رشتۀ انتظام بریگاد در هم ریخت و این هنگ که روزگاری در نظم و انضباط نظامی نمونه بود، در آشفتگی و بی نظمی همانند سایر قسمتهای قشون ایران شد. در نتیجه شاه که از سامان گرفتن بریگاد نومید شده بود تسلیم نظر «کامران میرزا نایب السلطنه» شد. «نایب السلطنه» با ادامۀ کار مربیان روسی مخالف بود و شاه را به انحلال بریگاد قزاق تشویق میکرد. او خواستار انحلال بریگاد قزاق بود و تصمیم داشت که هنگ قزاق را منحل کند و فقط 150 نفر از قزاقها را تحت فرماندهی افسران روسی به عنوان گارد مخصوص سلطنتی تحت نظر خودش نگه دارد. از سوی دیگر در حالی که «کامران میرزا نایب السلطنه» مسئلۀ حفظ یا انحلال بریگاد قزاق را بررسی میکرد، «ناصرالدین شاه» با وزیر مختار امپراتوری آلمان سرگرم مذاکراتی بود تا شاید مربیان آلمانی را جایگزین سوارکاران روسی کند.
بازدید: 256