شکست روس و خوشحالی ملل شرق
در این میان تنها فرجی که حاصل شد، شکست فضاحت بار قوای روسیۀ تزاری از دولت کوچک و نوبرخاسته ای چون ژاپن بود که بلندپروازی های روسیۀ تزاری را در این منطقه از جهان تا اندازه ای متوقف کرد. از سوی دیگر، روس ها از ترس آلمان که روز به روز قوی تر می شد، از پیگیری رویاهای دیرین خود برای استقرار در خلیج فارس منصرف شدند و تمامی نیروی خود را صرف حفظ نفوذ خود در نیمۀ شمالی سرزمین ایران کردند.
رویای روس ها برای تسلط به تمامی قوای نظامی ایران
در فوریۀ 1905 مطابق با سال 1323 هجری قمری مقارن سال های مأموریت«کلنل چرنوزوبوف» دولت ایران برای تجدید تشکیلات قشونی خود با دولت روسیه وارد گفت و گو شد. دولت روسیه با وجود وضع نابسامان مالی خود با پرداخت مبلغ 350 هزار لیرۀ انگلیسی موافقت کرد، مشروط بر آن که دولت ایران را تحت نظارت روس ها درآورد. این طرح بدان معنی بود که تمام قشون ایران دارای تشکیلاتی می شد که شبیه بریگاد قزاق بود. همین که شاه در این مورد تردید نمود، بانک استقراضی روس فشار آورد و به مطالبۀ اقساط وام های عقب افتادۀ ایران پرداخت و دولت ایران از روی استیصال به انگلستان روی آورد. انگلیسی ها نیز پس از مدتی طفره زدن، اعلام کردند که بانک شاهنشاهی طبق اساسنامۀ خود، حق دادن مساعدۀ بیشتری را به دولت ایران ندارد. درهمین ایام که مصادف با دومین سال فرماندهی«چرنوزوبوف» بود،«مظفرالدین شاه» به همراه صدراعظم خود«عین الدوله»از راه روسیه عازم اروپا شد.«شاهزاده عین الدوله»پیش از عزیمت شاه به فرنگستان به روس ها پیغام داد که اعلیحضرت تصمیم قطعی خود را اتخاذ کرده اند که سیاست تردید و تذبذب را به سویی نهند و طرف روسیه را بگیرند. به دنبال این پیام از طرف دولت ایران، وامی به مبلغ ده میلیون روبل تقاضا شد. این تقاضا در شرایطی مطرح شد که دولت ایران مبلغ سه میلیون روبل کسر بودجه داشت. با آن که دولت روسیۀ تزاری، خود مشکلات مالی فراوانی داشت با وجود این، متعهد گردید که مبلغ ده میلیون روبل به دولت ایران وام بدهد به شرط آن که:«ایران متعهد شود که از انگلستان وام نگیرد و در شهرهای مرزی روسیه به هیچ دولتی هیچ گونه امتیازی ندهد، همچنین دولت ایران در مورد کشیدن خط آهن قبل از حصول موافقت با دولت روسیه، تصمیمات تازه ای اتخاذ نکند. تسلیحات ایران از طرف دولت روسیه و از سلاح های دست دوم روسی تأمین شود. روسیه باید قشون ایران را تا حدی با صاحبمنصبان روسی تقویت کند، بی آن که به عدۀ مربیان خارجه افزوده شود.» در شرایطی که دولت روسیۀ تزاری دچار مشکلات فراوان بود، کمک ده میلیون روبلی روسیۀ تزاری موجب تعجب محافل سیاسی انگلیس شد:«سیاستمداران انگلیسی واقعیت را به چشم خود می دیدند، ولی باور نمی کردند. آخر چگونه ممکن است کشوری مثل روسیه که در جنگ با کشور کوچکی مثل ژاپن شکست خورده، کشوری که ارتشش روحیۀ خود را باخته، کشوری که شهرهایش در آتش تجاوزات ناشی از اعتصاب ها و یهودی کشی ها می سوزد، کشوری که قراء و قصباتش در نایرۀ طغیان روستاییان خاکستر می شود و مشکلات مالی فراوانی دارد به کشوری مثل ایران وام بدهد!؟»
در این ایام،«شاهزاده وجیه الله میرزا»، برادر«عین الدوله» که سپهسالار و فرماندۀ کل قوا و وزیر جنگ بود، درگذشت (سه شنبه 11 ذی القعدۀ 1322) و با مرگ او قزاقخانه برای مدتی تحت نظر مستقیم«شاهزاده عبدالمجیدمیرزا عین الدوله» قرار گرفت.«وجیه الله میرزا» که شهرت خود را به جهت سرکوب کردن ترکمن ها به دست آورده بود، چنان که اسناد منتشرشده در همین کتاب حکایت دارد، نظارت بر امور قزاقخانه را در دوران تصدی«کلنل چرنوزوبوف» برعهده داشت و برخلاف تصور عده ای از تاریخ نویسان که وزارت جنگ او را به دلیل صدارت برادرش«عین الدوله»می دانند. باید توضیح داده شود که روابط این دو برادر چندان حسنه نبود و«سپهسالار وجیه الله میرزا» در زمان صدارت«میرزاعلی اصغرخان امین الدوله»(رجب 1315) وارد کابینه شد و در زمان تصدی او ارتش ایران توسعۀ چشمگیری پیدا کرد.
«دوشنبه 14 شهر جمادی الآخر 1321-بندگان اقدس از صاحبقرانیه تشریف فرمای شهر شدند. امروز برای سلام عید مولود همایونی از همه گروه حاضر بودند. بندگان اقدس شاهنشاهی امروز تشریف فرمای میدان شدند. سپهسالار (وجیه الله میرزا) چهارده هزار قشون منظم آراسته از سان مبارک، گذرانیده بود.»
مقدمات مشروطیت در ایران
پایان مأموریت«کلنل چرنوزوبوف»در ایران مصادف است با وقایع تحصن علماء در قم و اعتصاب عمومی، عزل«عین الدوله»صدور فرمان مشروطیت و درگذشت«مظفرالدین شاه» و سلطنت «محمدعلی شاه». پیشتر ذکر شد که یکی از مأموریت های«کلنل چرنوزوبوف»خنثی کردن تحریکات«شاهزاده ظل السلطان» و به تخت نشاندن«محمدعلی میرزا» ولیعهد بود. علاوه بر«ظل السلطان» که عموی«محمدعلی میرزا» بود، برادرش«سالارالدوله» و«شعاع السلطنه»نیز مدعی سلطنت بودند ولی روسیۀ تزاری،«محمدعلی میرزا» را که همه چیز روسی را دوست می داشت، به«ظل السلطان» که گرایش انگلیسی داشت و به«شعاع السلطنه» که دوستدار آلمان ها بود و به«سالارالدوله» که دیوانه و غیرقابل اعتماد بود، ترجیح می داد. اما با تمام این احوال و سرمایه گذاری هایی که روس ها طی چند دهه برای حفظ اقتدار خود در ایران کرده بودند، با طلوع مشروطیت، دوران افول و سقوط سیاست روسیۀ تزاری فرا رسید و با آن که در آغاز چنین به نظر می رسید که روس ها برنده اند، اما با سقوط«محمدعلی میرزا» و تبعید او و اطرافیانش به خاک روسیه و برگزیده شدن «ناصرالملک قره گوزلو» به نیابت سلطنت که تحصیلکردۀ انگلیس و انگلیسی مآب بود و تسلط خان های بختیاری به امور لشکری و کشوری ایران و روابط نزدیک آنها با انگلستان، سیاست روسیۀ تزاری تحت الشعاع حریف کهنه کار قرار گرفت و سرانجام با فروپاشی امپراتوری روسیه در سال 1917 میلادی و پیروزی انگلستان در جنگ جهانی اول و برقراری حکومت بلشویکی در اتحاد جماهیر شوروی که تمامی قراردادها و علایق امپراتور روسیه را ملغی و بی اعتبار اعلام نمود، سیاست ایران، قشون ایران و از جمله قزاقخانۀ ایران در اختیار انگلستان قرار گرفت و سرانجام آنچه امپراتوری انگلستان در چهارچوب قرارداد 1919 از پیش نبرد، در قالب کودتای1299 شمسی و به دست«سیدضیاءالدین طباطبایی» و«رضاخان میرپنج»و حکومت به ظاهر مستقل ایران به دست آورد.