سه شنبه 8 آذر 1322
این روز همزمان با شصت و نهمین سال تولد مستر چرچیل بود. از این جهت هدایا و پیام های شاد باش فراوانی از دوستان و همکارانش برای او فرستاده شده بود.
اولین پیامی را که باز کرد از طرف همسرش بود. ضمناً پیامی نیز از بانوان کارمند نیروی دریایی که در دایره رمز هیئت نمایندگی کار می کردند رسیده بود.
علاوه بر این در میان انواع هدایا آنچه بیش از هر چیز دیگر جلب توجه می کرد عبارت بود از:
– یک سکه ی نقره ی اسکندری متعلق به سیصد سال قبل از میلاد مسیح از طرف دخترش میسیز الیور.
– یک کلاه پوستی که مخصوص چرچیل در تهران ساخته شده بود از طرف هیئت نمایندگی رسمی مطبوعات انگلیس.
– یک کاسه سفید و آبی رنگ متعلق به قرن 13 و 14 از طرف روزولت.
– یک قطعه قلمکار قدیمی اصفهان متعلق به سال 1794 از طرف اوریل هاریمن.
– یک قالی خراسان نفیس از طرف شاه ایران.
در این روز هنگامی که چرچیل از سفارت خارج می شد با شاه که به دیدن او آمده بود مصادف شد و چون چرچیل برای شرکت در جلسه عازم سفارت روس بود گفتگوی مختصری با شاه ایران کرد و ضمن عذرخواهی جلسه ی دیدار را به آینده موکول نمود. البته در آن چند روزه ی کنفرانس هرگز فرصتی برای این دیدار فراهم نشد.
در همین روز شاه با روزولت ملاقات کرد و در گفتگویی که با شاه ایران داشت اظهار علاقه نمود که پس از پایان دوره ی ریاست جمهوریش به ایران بیاید و در مورد جنگل های ایران تحقیق کند. البته روزولت پیش از آنکه جنگ به پایان برسد در گذشت و این آرزو نیز عملی نشد. اما استالین آن روز گرفتار بود ولی پیام داد که خودم به دیدار شما خواهم آمد و به قول خود وفا کرد و بی خبر به کاخ سلطنتی رفت.آن روز که چرچیل عازم سفارت روسیه بود کلاه پوستی را که به مناسبت تولدش به او هدیه داده بودند بر سر گذاشت و چون متناسب با یونیفرم نظامی او نبود بلافاصله کلاهش را برداشت و سر برهنه عازم سفارت روسیه شد.
در این روز چرچیل ناهار را با ژوزف استالین و رئیس جمهور روزولت صرف کرد. این نخستین باری بود که چرچیل ناهار را با سران آمریکا و شوروی صرف می کرد. در ساعت 4:5 سران دول متفق جلسه معمولی بعد از ظهر خود را تشکیل دادند.
همان شب در سفارت انگلیس ضیافتی برگزار شد که حدود سی نفر در آن ضیافت شرکت داشتند.
چرچیل پیش از شام به اتاق پذیرایی رفت و از میز شامی که برای مهمانان او چیده شده بود با دقت بازدید کرد.
در کنار پنجره در سمت چپ هفت صندلی قرار داشت در سمت راست این صندلی ها صندلی های سران دول چیده شده بود. چرچیل از چیدمان اتاق ضیافت با دقت زیاد بازدید کرد. در ضیافت آن شب چرچیل لباس اسموکینگ پوشیده بود. در ساعت 8:45 مهمانان به تدریج آمدند. همزمان با گرد آمدن مهمانان در اتاق پذیرایی مارشال استالین نیز وارد سالن پذیرایی شد. گارد احترام مراسم احترامات را به جا آورد. مارشال استالین پالتوی خود را درآورد و زیر تصویر پرچم بریتانیا برای گرفتن عکس ایستاد.
مجلس گرمی بود در این هنگام مترجم از سوی استالین ترجمه ی سخنان او را دایر بر خوشحالی از حضور در این مجلس به حضار اعلام نمود.
تنها خانمی که در این مراسم حضور داشت دختر چرچیل، میسیز الیور بود. کیک تولد چرچیل را روی میز، مقابل او گذاشته بودند.
این کیک به وسیله آشپز سفارت تهیه شده بود و علامت ( (vکه نشانه ی پیروزی است روی آن نقش بسته بود و 69 شمع دور تا دور آن وجود داشت شمع ها را روشن کردند و مهمانی شروع شد. مارشال استالین که آن شب فوق العاده سرحال بود سمت چپ مستر چرچیل نشست.
در سخنرانی های کوتاه سر شام چندین بار چرچیل استالین را (دوست جنگاور من) خطاب کرد.
شام آن شب شامی ساده بود، سوپ ایرانی و ماهی سفید که از دریای خزر صید شده بود. کیک در موقع دسر صرف شد و مهمانی بعد از نیمه شب پایان یافت. روی میز شام شمعدانهای زیبایی گذاشته بودند و 5 خدمتکار حرفه ای مشغول پذیرایی از مهمانها بودند.