رفتن به محتوا رفتن به فوتر

صلح نامه خواهر برادری

صلح نامه «فاطمه خانم»، دختر مرحوم «حسین پاشاخان مظفرالسلطنه» با برادرش«ابوالقاسم خان منصور همایون سرهنگ» در سال ۱۳۳۳ هجری قمری و صلح دیگر با«عاصم السلطنه» و متعاقباَ با«منیع الدوله ذوالفقاری»

غرض از تحریر آن که مصالحه صحیحه شرعیه شرطیه نمود سرکار علِیه عالیه مخدره «فاطمه خانم» (مهر: یا فاطمه) دامت عفتها صبیه مرضیه مرحمت مآب «حسین پاشاخان مظفرالسلطنه» مرحوم طاب ثراه با برادر صلبی و بطنی خود جناب مستطاب اجل «آقای ابوالقاسم خان منصور همایون سرهنگ» دام اقباله مساحت پنج شعیر از یک دانگ مفروز از ششدانگ قریه انذر من محال طارم علیا با جمیع توابعات شرعیه و منضمات عرفیه آن در عوض و مقابل مبلغ سیصد و سیزده تومان و دو ریال (بالای حروف به سیاق ۳۱۳ تومان و ۲.۵ ریال) وجه نقد قران جدیدالضرب ۲۴ نخودی و صیغه صحیحه شرعیه شرطیه بینهما جاری شد و مال المصالحه عاید و واصل سرکار مصالحه مخدره گردید و در ضمن العقد شرط شرعی شد که هر گاه به سرکار مصالحه مخدره حالتحریر الی انقضاء مدت شش ماه تمام کامل هلالی مثل مال المصالحه را رد نموده، قادر بر فسخ این مصالحه بوده باشد و الا صلح لازم و خیار ساقط خواهد شد و غبذا سرکار مصالحه مخدره منافع مساحت مذکوره را در مدت مسطوره مصالحه صحیحه شرعیه قبول نمود در مقابل مبلغ چهل و شش تومان و نه هزار و هفتصد و پنجاه دینار وجه نقد موصوف و صیغه اخیره هم جاری شد و مال المصالحه ثانویه در ذمه سرکار «فاطمه خانم» دامت عفتها باقی ماند که در آخر شش ماه رد کرده، ذمه خود را بری نماید و کان ذلک فی بیست پنجم شهر رمضان المبارک سنه ۱۳۳۳ مهر: یا فاطمه- مهر: مظفر نظام

توشیح در زمان مصالحه نامه نخست : عزّ اسمه اعترفت المخدره فاطمه، المصالحه الشارطه دامت شوکتها بکافّه ما فَصّل فی المتن، لدیّ الاحقر فی عاشر شهر ذی حجه الحرام سنه ۱۳۳۳- مهر: مهدی الموسوی(المیرزائی)

توشیحات و شهادت شهود بر مصالحه های بعدی بر صلح اولیه : بسم الله تعالی بعد تحصیل الاذن و الاجازه عن العالی بالجاه «ابوالقاسم خان منصور همایون» و العالی بالجاه «امیرحسین خان عاصم السلطنه» قد اجریت عید المصالحه کما سطر فی الهامش و قبض وجه المصالحه حضوراً و کذا جری عقد المصالحه الثانویه کما حرّر فی الهامش بعد صدور التوکیل عن المصالح المعظّم «عاصم السلطنه» و المتصالح المحترم جناب «منیع الدوله» دام اجلالهما حرّره الاحقر فی الثالث و العشره من شهر الله الاصبّ رجب المرجب و فی سنه ۱۳۳۴- مهر: عماد الدین ابن ابوجعفرالحسینی بعد الحمد و الصلوة مصالحه صحیحه شرعیه نمود جناب مستطاب اجل «آقای ابوالقاسم خان منصور نظام همایون» دام اقباله العالی به میل قلبی خود با جناب مستطاب اجلّ «آقای امیرحسین خان عاصم السلطنه» دام اجلاله العالی همگی و تمامی مساحت پنج شعیر از یک دانگ مفروز از شش دانگ قريه انذر من محال طارم که به موجب همین مصالحه به شرط از همشیره اش علّیه عالیه فاطمه خانم مرحومه به ایشان انتقال یافته و صلح لزوم یافته، مال طلق ایشان بود با کافه منضمات و قاطبه حقوقات آن کائناً ما کان به هر اسم که نامیده شده باشد بدون استثناء شئ در عوض و مقابل مبلغ سیصد و هفتاد تومان یکهزار دویست پنجاه دینار و عقد مصالحه جاری شده و وجه مصالحه فی المجلس ماخوذ و مقبوض گردیده، اسقاط کافه خیارات کائناً ما کان در عوض العقد بعمل آمد. در مجلس اجراء همین مصالحه بلافاصله جناب اجلّ «آقای امیرحسین خان عاصم السلطنه» مصالحه صحیحه شرعیه قطعیّه نموده، همین مساحت پنج شعیر از قریه انذر طارم را که از جناب «منصور همایون» به ایشان به عقد صلح انتقال یافته بود، بدون استثناء شئ از آن به رضا و رغبت خود با جناب اجلّ «آقای حسینقلی خان منیع الدوله» دام اجلاله العالی و عقد مصالحه جاری شده در عوض و مقابل مبلغ یک‌هزار و دویست پنجاه تومان نقد ریال جدید الضرب رایج و عقد مصالحه جاری گردیده و قبض مال المصالحه بعمل آمد و در عوض العقد اسقاط کافّه خیارات موجبه بر فسخ صلح هم بعمل آمد. تحریراً فی ثالث عشر شهر رجب المرجّب و فی سنه ۱۳۳۴ مهر: عاصم السلطنه-۱۳۳۰ مهر: منصور همایون

«آقای منصور همایون» از قرار تفصیل ..؟ انتقال شرعی نمود با جناب جلالت مآب «آقای عاصم السلطنه» دام اجلاله با حضور این بنده فی التاریخ ۱۳ شهر رجب المرجب ۱۳۳۴-مهر: مظفر السلطنه(امیرمحمدخان)

سند و خوانش: میرغوغا

اشتراک گذاری

ارسال نظر

هستان روایت‌هایی است از دل تاریخ به قلم محسن میرزایی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت متعلق به محسن میرزایی می‌باشد.