اطلاعات پراکندۀ دیگر پیرامون نخستین بریگاد سوارۀ قزاق
«لرد کرزن» وزیر امور خارجۀ انگلستان و نایب السلطنۀ هندوستان که در 1889 میلادی با عنوان خبرنگار روزنامۀ «تایمز» به ایران سفر کرده است، در مورد بودجۀ بریگاد قزاق، در کتاب «ایران و مسئلۀ ایران» اطلاعات جالبی را ذکر کرده، می نویسد:
«مخارج یک بریگاد قزاق که مرکب از 54 نفر صاحب منصب و گروهبان و 600 نفر تابین بوده، از روی بودجه ای که یک سال از نهم ماه مارس 1882 تا نهم مارس 1883 روسی مطابق با نوروز 1299 تا نوروز 1300 هجری قمری تهیه شده به شرح زیر است:
- مواجب عدۀ مزبور…………………… 036/28 تومان
- جیره برای 600 نفر تابین………. 760/8 تومان
- علیق یکسالۀ اسب ها…………………. 500/15 تومان
- قیمت لباس 600 نفر……………. 350/4 تومان (هفت تومان و دو هزار و پانصد دینار برای هر لباس)
- تعمیرات ابنیۀ قزاقخانه…………….. 800 تومان
- سوخت چراغ…………………………….. 600 تومان
- مخارج اردو……………………………….. 400 تومان
- مخارج متفرقه……………………………… 1000 تومان
446/59 تومان
- مواجب صاحب منصبان و علیق آنها….. 090/7 تومان
536/66 تومان
همچنین در مورد چگونگی تأسیس نخستین بریگاد قزاق با اشاره به سوابق نظامی «کلنل دومانتوویچ» می نویسد:
« مقارن همان اوقات که صاحب منصبان اتریشی به ایران آمدند ، یک عده از صاحب منصبان روسی نیز به پایتخت ایران وارد شدند که نفوذ دولت امپراتوری روس را در ایران توسعه دهند و قشونی در ایران ترتیب دهند که فرم و اسلحه و تعلیمات قزاقهای روس را داشته باشند. «کلنل دومانتوویچ» که یکی از صاحب منصبان تعلیم یافتۀ «ژنرال ترگوکاسف» بود و در جنگهای «تراکمه» شرکت کرده بود، با پنج نفر صاحب منصب دیگر، برای تشکیلات قزاقخانه به تهران وارد شد. البته کار روسها در وسعت تعلیم و مشق قزاقان خیلی خوب پیشرفت نمود. در وهلۀ اول یک هزار تفنگ «براون» یا «بردانکه» که قیمت هریک سه لیره بود و دو باطری توپخانۀ صحرایی بدون اخذ قیمت از طرف امپراتور روس که دوست پادشاه ایران بود به شاه ایران هدیه شد. شمشیرهای این عده از قزاقان، از خود ایران هر دانه به 5/12 قران ساخته و آماده گردید و این دسته در لباس و تعلیم مانند قشون غربی بودند. در این تاریخ (1891 میلادی) عدۀ قزاقهای ایرانی بالغ بر سه فوج است و اسماً هر فوجی 600 نفر که جمعاً 1800 نفر میشوند ولی در حقیقت تمام، دو فوج هستند که هردو فوج 600 نفر و مجموعاً 1200 نفر میشوند و اگر اینها را سه فوج فرض کنیم باید گفت که هر فوج بالغ بر 400 نفر خواهد بود.»
«مورخ الدوله سپهر» نیز در مورد لباس افراد بریگاد قزاق مینویسد: «کلنل دومانتوویچ چهار هنگ سوار تشکیل داد که یکی از آنها هنگ گارد بود. لباس هنگ سوارۀ قزاق عبارت بود از؛ «چرکزی» قرمز، قبای سفید، کلاه پوست سفید، چکمه، قمه، شوشکه. افراد سه هنگ دیگر چرکزی سرمه ای رنگ و کلاه پوست مشکی داشتند.»
در تصحیح روایت «سپهر» یادآور میشود که گارد سلطنتی «اسکادرون» بود و نکتۀ دیگر اینکه تشکیل گارد سلطنتی و فوج سوم قزاق در سال 1882 میلادی صورت گرفته و پایان مأموریت «کلنل دومانتوویچ» سنۀ 1881 میلادی بوده است. مجلۀ کاوه چاپ برلین نیز در مورد قزاقخانه مینویسد:
«اولین سرتیپ روسی مأمور تشکیل قزاق ایرانی، «دومانتوویچ» ، فقط پانصد نفر قزاق میبایست تشکیل بدهد، بعدها به تدریج قزاقخانه از حیث عدد و مخارج سالیانه به خصوص اختیارات و امتیازات، متصل وسعت میگرفت.»
مطالب عنوان شده، با وجود اشراف نویسندگان مجلۀ کاوه به مسائل تاریخی، یکسره نادرست است و این خود حاکی از فقدان اطلاعات کافی در این زمینه است؛ زیرا در آغاز تأسیس، عدۀ صاحب منصبان و درجه داران و افراد بریگاد قزاق، همان طور که در صفحات پیشین ذکر شد، 654 نفر بوده که در دهمین سالگرد تأسیس به 927 نفر رسیده است.
«مامونتوف» روسی نیز که در 1908 میلادی در زمان فرماندهی «کلنل لیاخوف» به ایران آمده است، در یادداشتهای خود مینویسد:
«رئیس بریگاد، تحت امر بلاواسطۀ شاه قرار گرفت. «مشارالیه» موظف بود که در امور سیاسی با وزیر مختار روس در ایران مشورت کرده، راپورت کارهای خود را به ارکان حرب قوای نظامی قفقاز بدهد. فرماندۀ بریگاد در امور مالی کاملاً مستقل و مطلق العنان میباشد. از لحاظ انضباطی، اختیارات او به قدری وسیع است که حق دارد تا درجۀ سرهنگی را خود بدهد.»
در اینجا لازم است متذکر شود که مطالب این کتاب، نکته به نکته متکی بر اسناد موثق است لذا آن قسمت از نوشته های مامونتوف و روایات سایر نویسندگان را که مغایر مطالب این کتاب باشد باید با قید احتیاط تلقی کرد.
صعود و سقوط «دومانتوویچ»
وزیر مختار انگلیس که انعقاد قرارداد قزاقخانه را شکست بزرگی برای سیاست استعماری انگلستان تلقی مینمود، تمامی تلاش خود را به کار برد تا با جلوه دادن نتایج درخشان تعلیمات «سوارکاران بنگالی» هندوستان، شاه ایران را از انعقاد قرارداد با روسها منصرف کند ولی شاه به این مقدمه چینی ها اعتنایی نکرد و قرارداد قزاقخانه توسط «میرزا محمدخان»؛ وزیر امور خارجۀ ایران منعقد شد و به صحۀ همایونی رسید. «کلنل دومانتوویچ» به رغم تحریکات و کارشکنیهای عده ای از صاحب منصبان ایرانی که به موقعیت حسد برانگیز او در نزد شاه رشک میبردند، نیروی قزاق را با پشتیبانی های وزیر مختار روسیه در تهران، آنچنان به سرعت سر وسامان داد که باور نکردنی به نظر میرسید. او در تابستان 1879 میلادی مانوری در حضور شاه ترتیب داد. این مانور منظم که مشابه مانورهای ارتشهای اروپایی بود، مورد تحسین شاه قرار گرفت و «کلنل دومانتوویچ» ناگهان در شمار اعضای برجستۀ هیأت حاکمۀ ایران درآمد.
کارشکنیهای شاهزاده «احمدخان علاءالدوله»
شاه به پاس موفقیتهای چشمگیر «دومانتوویچ» به او وعده داده بود که عده ای از افراد گارد سلطنتی و غلامان خاصۀ خود را وارد بریگاد قزاق کند. این تصمیم با اعتراض و عکس العمل شدید شاهزاده «علاءالدوله» رئیس سواران گارد سلطنتی مواجه شد. شاهزاده بیم آن داشت که با توسعۀ بریگاد قزاق، گارد سوارۀ سلطنتی که تحت فرمان او بود منحل یا محدود شود. انگیزۀ «علاءالدوله» مانند سایر فرماندهان ارتش آن روزی ایران این بود که میترسیدند مداخل خود را از دست بدهند؛ زیرا اکثر فرماندهان قشون آن روزی ایران، جیره و علیق سربازان تحت فرمان را به طور کامل از دولت دریافت میکردند اما در عمل، بسیاری از افراد در طول سال به مرخصیهای بدون استفاده از حقوق فرستاده میشدند و حقوق آنها به جیب فرماندۀ فوج میرفت.
با تمام این احوال، «دومانتوویچ» در برابر این کارشکنیها مقاومت کرد و سرانجام بعد از سه ماه مذاکره با مقامات مختلف مملکتی، موفق شد که چهارصد تن از «مهاجرین» را وارد بریگاد سوارۀ قزاق کند. مهاجرین که اصلیت آنان در صفحات آینده به طور مشروح مورد بررسی قرار خواهد گرفت، قفقازیهای ایرانی الاصلی بودند که پس از شکست ارتش ایران در جنگهای ایران و روس و عقد قرارداد «ترکمنچای» زیر بار حکومت بیگانه نرفتند و با مهاجرت به ایران، تحت حمایت پادشاهان قاجار قرار گرفتند. این مهاجرین غیور و وطن پرست که اکثراً از مالکین، اهل نظام و از طبقات اشراف قفقاز بودند، جنگاوری و سلحشوری را نسل در نسل از نیاکان خود به ارث برده، نزد مردم و دولت، محترم و مورد توجه بودند و حقوق و مستمری مادام العمر داشتند و سخت مورد توجه پادشاهان بودند، لذا این توجه بی اندازه، موجب غرور و نخوت آنها شده بود و اجرای مقررات نظامی را که میبایست در مورد تمامی افراد، یکسان اجرا شود، دچار مشکلات فراوان میکرد.
«کلنل دومانتوویچ» سرانجام با حمایت شخص شاه موفق شد که مبلغ ده هزار تومان برای مخارج اولیۀ بریگاد از خزانۀ شاهی به حواله کرد قزاقخانه دریافت نماید. او این مبلغ را که در آن روزگار، پول کمی نبود صرف خرید چادر و اسب و وسایل اصطبل و سایر لوازم سواری کرد.
سنگ بنای قزاقخانه
در منابع روسی و در تحقیقاتی که بر اساس اسناد انتشار نیافتۀ آرشیوهای تزاری در سالهای اخیر انجام گرفته، برای نخستین مانور قزاقان به فرماندهی «کلنل دومانتوویچ» اهمیت خاصی قائل شده اند. محقق ایرانی؛ فیروز کاظم زاده استاد دانشگاه «ییل» به استناد اسناد روسیۀ تزاری مینویسد: «کلنل دومانتوویچ سوارکاران ایرانی را آنچنان به سرعت آموزش داد که در پایان سال 1879 میلادی برای مانور بزرگ در حضور شاه آماده شدند. سرانجام روز موعود فرارسید و شاه با مشاهدۀ هنرنمایی های سوارکاران بریگاد، آنچنان به شوق آمد که بی گفت و گو با افزایش نفرات بریگاد به ششصد نفر موافقت کرد.»