تحصن مهاجرین در آستانۀ «حضرت عبدالعظیم (ع)»
در این میان مشکل بزرگی پیش آمد که بحران بزرگی را به دنبال داشت و آن انتشار این شایعه بود که روسها مهاجرین ایرانی را که وارد بریگاد قزاق شده اند با زور به مملکت قفقاز برده، مسیحی خواهند کرد. گسترش دامنۀ این شایعات موجب آن شد که عده ای از مهاجرین، به آستانۀ مبارک حضرت عبدالعظیم (ع) پناهنده شوند و به سنت دیرین ایرانیان، در آنجا بست بنشینند. بدین ترتیب عدۀ زیادی از مهاجرین از ادامۀ خدمت در قزاقخانه خودداری کردند. شاه به چاره جویی پرداخت و به جای متحصنین، دویست نفر از افراد قشون را وارد خدمت قزاقخانه کرد و بدین ترتیب، «دومانتوویچ» بر اثر حمایت شاه با دلگرمی به کار خود ادامه داد و در مدت کوتاهی به رغم تحریکات و مشکلات فراوانی که پیش آمده بود، در مأموریت خود توفیق کامل به دست آورد و مورد تحسین و تقدیر شاه قرار گرفت. «دومانتوویچ » به زودی با مقامات ایرانی ارتباطات بسیار نزدیک و صمیمانه ای پیدا کرد تا آنجا که وزیر مختار روس از نزدیکی بیش از اندازۀ او به شاه و مقامات عالی رتبۀ ایرانی نگران شد. وزیر مختار روس بیم آن داشت که بریگاد قزاق، هدف خود را فراموش کند و به جای آنکه به صورت عامل فشاری علیه دولت ایران درآید، یک نیروی نظامی کارآمد شود و به صورت ابزار قدرتمندی در اختیار دولت ایران قرار گیرد و این برخلاف سیاست استعماری دولت روسیۀ تزاری بود که مملکت ایران را جزئی از قلمرو حکومت خود تلقی میکرد. وزیر مختار روسیه علی الخصوص از این موضوع که «دومانتوویچ» به محافل و مجالسی دعوت میشد که وزیر مختار روس به آن محافل راه نداشت بی اندازه نگران بود. در سالهای بعد، با افشای پاره ای از گزارشهای محرمانه معلوم شد که سفارت روسیه در تهران، در دشمنی و خصومت با «کلنل دومانتوویچ» تا آنجا پیش رفته بود که طی گزارشی محرمانه، تقاضای عزل او را مطرح نموده، حضور او را در دربار شاه ایران، خلاف مصالح و منافع امپراتوری روسیۀ تزاری قلمداد کرده بود.
وزیر مختار روسیۀ تزاری با سوءظنی که نسبت به «دومانتوویچ» و مراودات خصوصی او با مقامات عالی رتبۀ ایرانی داشت، رفته رفته احساس کرد که لگام این صاحب منصب روسی در دست مقامات سفارت نیست و این نظامی از سیاستمداران حرفشنوی ندارد. در این میان مشاجرۀ شدید زن وزیر مختار با همسر «کلنل دومانتوویچ» کار را خرابتر کرد و روابط کلنل با سفارت روسیه در تهران آنچنان تیره شد که مقامات سفارت، فرماندۀ بریگاد قزاق را به کارشکنی علیه مقامات سفارت روس متهم نمودند.
سرانجام در سال 1881 میلادی، قرارداد سه سالۀ «کلنل دومانتوویچ» به پایان رسید و شاه، بی درنگ قرارداد «دومانتوویچ» را برای یک دورۀ دیگر تجدید کرد. او که چهار ماه مرخصی داشت به قفقاز رفت ولی هرگز بازنگشت؛ زیرا «زینوویف» وزیر مختار روسیۀ تزاری که از سیاستمداران کهنه کار و استخواندار روسیه بود و در میان نظامیان، دوستان متنفذی داشت به هر ترتیب که بود از مراجعت «دومانتوویچ» به تهران ممانعت کرد. شدت این اختلافات و دشمنی وزیر مختار با «دومانتوویچ» آنچنان ریشه دار بود که سه سال بعد از آن، زمانی که دوران مأموریت «کلنل چارکوفسکی» به پایان رسید و شاه ایران بار دیگر خواستار تجدید قرارداد دومانتوویچ شد، ستاد ارتش «نایب السلطنۀ قفقاز» برای چندمین بار تقاضای «ناصرالدین شاه» را نادیده گرفت و از اعزام مجدد او به ایران خودداری کرد. از این قضایا اینگونه استنباط میشود که ستاد ارتش «نایب السلطنه» ادامۀ کار این کهنه سرباز را که به حرفۀ خویش عشق میورزید ولی از درک سیاست استعماری دولت متبوع خود ناتوان بود، خلاف مصالح امپراتوری تشخیص داده بود. در سفر سوم «ناصرالدین شاه» به فرنگ (1306 هجری قمری) هنگام عبور شاه از قفقاز، «کلنل دومانتوویچ» به دیدار شاه ایران رفت اما این «دومانتوویچ» دیگر دومانتوویچ سابق نبود. «ناصرالدین شاه» مینویسد: «روز شنبه 16 رمضان: یک ساعت از دسته گذشته، جانشین عرض کرد که وقت حرکت است، اول آمدیم توی طالار بزرگ، کشیش اعظم تفلیس به حضور آمد، خطابه خواند و التفاتی شد. امروز در جزو صاحب منصبها، «کلنل دمنت ویچ» که اول برای قزاقخانه به تهران آمده بود و مراجعت کرد [را] دیدم. این آن دمنت ویچ نیست، خیلی لاغر و مفلوک و پریشان به نظر آمد.»
همان طور که گفته شد، به رغم اصرار «ناصرالدین شاه»، نایب السلطنۀ قفقاز هرگز با تمدید مأموریت «کلنل دومانتوویچ» روی موافق نشان نداد و در برابر اصرارهای پیاپی شاه، پیغام داده شد: «اگر چارکوفسکی بهتر از کلنل دومانتوویچ نباشد دستِ کم مثل اوست.»
در اینجا لازم میداند توجه خوانندگان را به یک نکتۀ مهم و قابل توجه جلب نماید که «ناصرالدین شاه» به دلیل طول مدت سلطنت و سفرهایی که به کشورهای اروپایی و آشنایی با امپراتوران و حکومتگران دنیای آن روز داشت، دارای یک موقعیت استثنایی بود که هیچ یک از جانشینان او از چنان موقعیتی برخوردار نبودند لذا در شرایط عادی هر خواهشی که «ناصرالدین شاه» از همتایان تاجدار خود مینمود بی درنگ پذیرفته میشد اما مقاومت سرسختانۀ نایب السلطنۀ قفقاز نسبت به تجدید مأموریت «کلنل دومانتوویچ» و دادن جواب رد، آن هم نه یک بار و نه دو بار، به پادشاهی که با تزار روابط دوستانه داشت، نشان دهندۀ اهمیت سیاسی پست فرماندهی بریگاد سوارۀ قزاق است. فرماندۀ بریگاد قزاق ایران باید شخصیتی میداشت خالی از احساسات ایران دوستی و حتی نوع دوستی، مطیع اوامر وزارت خارجه و دیپلماتهای روسی مقیم تهران و در ضمن علاقمند به جاسوسی و گزارشگری! و دومانتوویچ نمیتوانست مجموعه ای از تمامی این صفات رذیله باشد.
البته عده ای از تاریخ نویسان نیز عقیدۀ دیگری دارند و میگویند دلیل مخالفت نایب السلطنۀ قفقاز و سرسختی او در مورد تجدید قرارداد دومانتوویچ این بود که مقامات روسی با این کار میخواستند به شاه ایران این نکته را تفهیم کنند که در مورد نیروی قزاق تصمیم گیرندۀ اصلی دولت روسیۀ تزاری است نه شاه ایران.
خاطرات دومانتوویچ
«کلنل دومانتوویچ» در سالهای بعد، خاطرات دوران اقامت خود را در ایران به تفصیل در یکی از روزنامه های روسیه منتشر کرد که در حال حاضر بیشترین اطلاعات مورخین در مورد بریگاد سوارۀ قزاق برگرفته از همین خاطرات است. همان طور که پیشتر اشاره کردیم، «ناصرالدین شاه» قاجارر در سفر سوم فرنگ (1306 قمری) یعنی هشت سال پس از پایان یافتن مأموریت کلنل دومانتوویچ، او را در تفلیس ملاقات کرده است. در این ملاقات دومانتوویچ کمافی السابق درجۀ سرهنگی داشته است. حتی اگر چنین فرض کنیم که «دومانتوویچ» در دیدار با شاه، درجۀ سرهنگ تمامی داشته است معلوم میشود که او طی یازده سال خدمت، فقط یک درجه ترفیع مقام داشته، لذا این چنین به نظر میرسد که ستاد نایب السلطنۀ قفقاز پس از مأموریت تهران هرگز با وی از درِ مهربانی درنیامده باشد.
سیاست به تنهایی پیچیده است به ویژه در مشرق زمین، آن هم در آسیای قرن نوزدهم و در کشوری مثل ایران که در طول سلطنت پنجاه سالۀ «ناصرالدین شاه» از دو سو تحت فشار ابرقدرت روس و انگلیس قرار داشت که جز حفظ تعادل مثبت و استفادۀ گاه به گاه از تضادهای این دو قدرت جهانی چاره ای نداشت.
انگلستان و روسیۀ تزاری نه تنها در مشرق زمین بلکه در آفریقا هم رقابت داشتند لیکن از بخت بد، ایران تنها منطقه ای بود که این دو استعمارگر، رو در روی هم ایستاده بودند و ادارۀ این مملکت در چنان شرایط دشواری آسان نبود.
صاحب منصبان و درجه داران روسی نخستین بریگاد سوارۀ قزاق
به استناد آلبومی که متعلق به آرشیو خصوصی نگارندۀ این کتاب است، اسامی مستشاران روسی اولین قزاقخانۀ ایران به شرح زیر میباشد و با آنچه در مآخذ دیگر داخلی و خارجی به طور پراکنده آمده است تطبیق میکند. توضیح آنکه اسامی صاحب منصبان ایرانی که ذیلاً فهرست میشود تاکنون در هیچ مرجع دیگری نیامده است.
- کلنل دومانتوویچ
- لیوتنان «آبرِزوف»
- لیوتنان «کوخارینکو»
- وکیل «کیریلوف»
- وکیل «وادوبشین»
- وکیل «رود»
- وکیل «یوسّیف»
- وکیل «لاکتین»