زندگینامۀ کاساکوفسکی
«کاساکوفسکی» یکی از عمال مهم استعماری روسیۀ تزاری بود که با مأموریت خاصی به ایران آمد و استثنائاً در موقع انتصاب وی به فرماندهی بریگاد قزاق ایران، برخلاف معمول با مقامات دیپلماتیک روسیۀ تزاری در تهران هیچ گونه مشورتی نشد. روزنامۀ خاطرات«کاساکوفسکی» با خاطرات سایر مأمورین عالی رتبۀ روسیۀ تزاری که در ایران مأموریت داشته اند، تفاوت فاحشی دارد. در روزنامۀ خاطرات او وضع اجتماعی ایران در اواخر قرن نوزدهم به خوبی ترسیم شده است. علاوه بر این از آنجا که«کلنل کاساکوفسکی» با عالی ترین مقامات ایرانی در ارتباط بوده و دستگاه جاسوسی گسترده ای در اختیار داشته است، خاطراتش از نظر آگاهی به اوضاع و احوال آن روزگار از هر جهت قابل توجه است.«کلنل کاساکوفسکی»زمانی به ایران آمد که دو ابرقدرت استعماری روس و انگلیس در این منطقه از جهان پنجه در پنجه افکنده، هر یک با تمام قدرت درصدد بیرون کردن دیگری بود. در اواخر قرن نوزدهم روس و انگلیس در آسیا و در بسیاری از مواضع استراتژیک، در برابر هم قرار گرفته بودند، ولی در هیچ کجای عالم مثل ایران، رو در روی هم نبودند. دولت ناتوان ایران هم در میان دو سنگ این آسیابِ گران، جز سیاست موازنۀ مثبت و رعایت حال این دو رقیب استعمارگر چاره ای نداشت. تا زمانی که «ناصرالدین شاه» حیات داشت، این مداخلات در پرده و با ملاحظه بود، اما بعد از او در زمان«مظفرالدین شاه»مداخلات استعماری این دولت ها شدت گرفت، تا آنجا که در آغاز قرن بیستم، ایران به دو منطقۀ نفوذ تقسیم شد و روس ها در سال های بعد، در حوادث مشروطیت، آذربایجان و شمال غربی ایران را اشغال کردند و تا زمان فروپاشی امپراتوری تزاری، از خاک ایران بیرون نرفتند. «کاساکوفسکی» برخلاف اظهارنظر پاره ای از تاریخ نویسان که می گویند:«فرماندهان بریگاد قزاق توجهی به آموزش های نظامی افراد بریگاد نداشتند.» بریگاد سوارۀ قزاق ایران را به صورت یک هنگ تعلیم یافتۀ منظم با تعلیمات عالی نظامی و در حد ارتش های خوب اروپایی تربیت کرد و آن را به صورت عامل فشاری برای دولت های ضعیف عهد«مظفری»درآورد، تا آنجا که باید اذعان نمود که هیچ کس مثل او در بالا بردن حیثیت سیاسی روسیۀ تزاری در ایران زحمت نکشیده است.
خاطرات«کاساکوفسکی»اگرچه اکثراً مستند و موثق است، اما خطایا و برداشت های نه چندان درست او در پاره ای از موارد باید مورد توجه مورخین قرار گیرد. فی المثل در مورد«بابیان». «کاساکوفسکی» روشنفکران و آزادیخواهان ایرانی و جماعت بابیان را یکی دانسته و تعداد آنها را از یک میلیون تا سه میلیون نوشته است و همچنین از حرمسرای«ناصرالدین شاه»برداشت نادرستی دارد و نیز خیال پردازی های او در مورد«تالار برلیان» که آن را در نظر خواننده آکنده از سنگ های قیمتی توصیف می کند، نادرست است. همچنین اعدام«میرزا رضا کرمانی» و خاکسپاری او را خلاف واقع نوشته و به نظر می رسد که در پاره ای از موارد هنگام نگارش خاطرات خویش، تحت تأثیر تفکرات هزار و یک شبی و خیال پردازی ها قرار گرفته. معهذا این نقاط ضعف از اهمیت نوشته های او نمی کاهد و روزنامۀ خاطرات او را باید از مهمترین متون تاریخی عصر«قاجاریه» به شمار آورد. کاملترین بیوگرافی«کاساکوفسکی» به قلم«محمدباقرخان اعتمادالسلطنه» در شمارۀ 62 روزنامۀ«شرافت» مورخ شهر ذی الحجۀ 1319 هجری قمری نگاشته شده است که متن آن در اینجا عیناً نقل می شود:
نمرۀ 62-روزنامۀ شرافت-شهر ذی الحجه الحرام 1319
جناب جلالتمآب امیرالامراءالعظام «گنرال اتاماژور ولادیمیری اندره یویچ کاساکوفسکی» سردار فرماندۀ بریگاد سوارۀ قزاق مخصوص اعلیحضرت همایون شاهنشاهی دام ملکه و رئیس کل ایل و سوار شاهسون بغدادی از مردان کار و سرکردگان معتبر است که دولت باعظمت روس از فرط مودت و اتحاد، مأمور خدمت دولت علیۀ ایران نموده و شرح حال جناب معزی الیه از این قرار است:«گنرال» معزی الیه، در سال هزار و هشتصد و پنجاه و هفت میلادی متولد شده و پس از طی مراحل خردسالی به تحصیل پرداخته؛ اول در مدرسۀ نظامی«کورد کاوه» شهر مسکو و بعد در مدرسۀ سواره نظام «نیکلایوسکی». نخست منصبی که در نظام، «گنرال» مشارالیه بدان نائل گردید، در سنۀ هزار و هشتصد وهفتاد و شش بود که در جزء سواره نظام«هوسار» برقرار شد. پس از رسیدن به درجۀ صاحبمنصبی در جنگ های دولتین روس و عثمانی در سنۀ 1877 و سال 1878 در شبه جزیرۀ بالکان در آن طرف«رود دانوب» دخالت داشت و بعد از اتمام آن محاربات، داخل مدرسۀ«آکادمی اتاماژور نیکلایوسکی» شده، مراتب تحصیل خود را در جزء متعلمین ممتاز درجۀ اول به کمال رسانید و تصدیق فارغ التحصیلی از درجۀ اول حاصل نمود. بعد از آن در آکادمی، مأمور قفقاز و خدمت آن مملکت گشته، در آنجا آجودانی دیویزیون دویم سوارۀ قزاق قفقازی به جناب مشارالیه تعلق گرفت و سوارۀ قزاق مزبور در آن وقت، مشغول حفظ خط سرحدی بین دولتین ایران و روس از کوه«آقری داغ» تا«دریای خزر»بود. آنگاه در منصب کاپیتانی اتاماژور، شغل و کار فرماندهی اسکادرون در فوج سوارۀ«دراگن حاجی ترخان»یافت و چیزی نگذشت که با منصب لیوتنان کلنلی در جزو ادارۀ فرمانفرمای کل قشون مملکت قفقازیه مأمور خدمات مخصوص گردید. در سنۀ هزار و هشتصد و نود و چهار، منصب کلنلی یافته، مأمور خدمات دولت علیۀ ایران شد. در سال هزار و نهصد میلادی به منصب جلیل ژنرالی سربلند آمد.»
اما امتیازات دولتی و نشان ها که دارا گشته
نشان«انا» از درجۀ چهارم و شمشیر با رقم جلادت، در ازای خدمات جنگ روس و عثمانی(یعنی در روی قبضۀ شمشیر رقم شده که در ازای جلادت است.) و از نشان های روسی همه را دارا می باشد تا نشان«ولادیمر» از درجۀ سوم.
از نشان های دولت علّیۀ ایران
نشان و حمایل«امیرتومانی»، نشان«شیر و خورشید» از درجۀ اول خارجه با حمایل سبز که مخصوص آن نشان است، نشان مکلل به الماس«امیر تومانی»، نشان مکلل به الماس«سرداری» با حمایل مخصوص آن، انفیه دان مرصع با تمثال بی مثال اعلیحضرت شاهنشاهی خلدالله ملکه و سلطانه، تمثال شاهنشاه شهید «ناصرالدین شاه»انارالله برهانه، شمشیر جواهرنشان از درجۀ اول.
نشان دولت های دیگر
نشان«لژیون دونر»افیسیه فرانسه، نشان«عقاب قرمز» آلمان از درجۀ دویم، نشان«فرانسوا ژوزف» اطریشی از درجۀ دویم، نشان «مجیدیۀ عثمانی» از درجۀ دویم، نشان«ستارۀ طلایی» امیر بخارا از درجۀ اول و امروز جناب جلالتمآب«گنرال» معزی الیه، به واسطۀ خدمات نمایان که به دولت علیۀ ایران می نماید و از جهت حسن سلوک و درستکاری و امتیاز شخصی که همه کس ملتفت آن شده است، هم به مراحم خاصۀ اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاهی مفتخر می باشد و هم طرف مهر و محبت عموم مردم این پایتخت است.(اعتمادالسلطنه-محمدباقر)