رفتن به محتوا رفتن به فوتر

فرامین محمدشاه

فرامین«محمدشاه قاجار»در یک ورق به خط خودش، خطاب به امیرتومان که ظاهراً مقصودش وزیر جنگ باشد. به تاریخ 1256 هجری قمری

امیر تومان مدتی است وقت اول ورود اصفهان به نایب فراهان حکم فرستادم طایفه غیر«مرحوم قائم مقام» را بکوچاند به ابرقو.«میرزا اسحق» را بگیرد.«میرزا اسحق» از ملایر از میانه عراق تا قم آمد کسی نگرفت. اولاد«قائم مقام» را هم نکوچاند به آن مردکه خر «نجفقلی» بفرست در… بزن

غره ربیع الاول ۱۲۵۶

امیرتومان خبری آمده بود که بیست و هفتم که فردا باشد، دزدی از هزاره جمشیدی خواهد شد. این سمت قراول را مضبوط کرده‌ام، آن سمت پای تو هست. امر «سلیمانخان» و قراولی آن سمت را مضبوط بکن.«محمد خان بغایری»و «صفرعلیخان» خبر بکن. صبح خودت سوار شو، خاطر جمع شو همه را بگیر… امیرتومان امروز شنیدم مسکو… چی به سمت دروازه جنگ، باید محل اردویت خیلی خیلی مضبوط باشد و قراولت بسیار هوشیار که شب نتوانند هرزگی بکنند. البته دقت بکن. البته هر روز به سمت گازرگاه…و آن صحرا قراول سوار داری که متوجه صحرا باشند. امیرتومان امشب خبر سوار آمد. خبر کردیم امرت …امروز چه طور است و دیگر اسب‌های توپخانه بی علفند.«قاسمخان» صاحب جمع را گفتم صد شتر ببرد با قراول شما علف بارگذاری اسب ها. نمی دانم علف بسیار است یا کم. اگر بسیار است و نزدیک، شتر را بارکش علف بیاورند. حقیقت احوال اسب ها را بنویس مطلع باشم. چاق هستند؟ علف دارند یا نه؟ قراول به دامنه گازرگاه فرستادم سمت است اگر جنگ بشود، مستعدند قراول شما و«سلیمان خان» و«علیرضا بیگ» چه طور است. یک جا جمع باشید. آنچه قراول پیش بفرستید درست مضبوط.

* امیرتومان حساب فوج خمسه را چرا تمام نمی کنی؟ اگر تمام شده، ساعت نیک دیدن برای عرض این امر ضرور نیست.

عکس و توضیح: میرغوغا

اشتراک گذاری

ارسال نظر

هستان روایت‌هایی است از دل تاریخ به قلم محسن میرزایی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت متعلق به محسن میرزایی می‌باشد.