رفتن به محتوا رفتن به فوتر

مارگیری

 

مارگیری در محله های قدیم تهران و شهر ری، 1323 

 

در کوچه های فرعی خیابان های مولوی و خانی آباد و اطراف کوه بی بی شهربانو و شهرری در سالیان دهۀ بیست همواره بساط مارگری به راه بود، مارگیرها چند جعبه داشتند و پس از پهن کردن بساط خود و دورگردانی، یکی دو تا مار از جعبه ای در می آوردند و شروع به دور گرداندن آن کرده و در دستانشان با دستمالی مار را بالا و پایین می کردند، بعد در وصف خطرناک بودن مار داد سخن داده، و با این وعده که در این دو جعبه ماری بزرگ هست که می تواند یک گوسفند را درسته قورت دهد، بازار خود را گرم می کردند و با چند بار درخواست صلوات و جمع کردن پول از مردم، بالاخره می گفت باید دید که مار بزرگ در جعبه بیدار شده یا نه، چون اگر بیدارش کنیم عصبانی شده و قدرتی می یابد که مهار شدنی نیست، چند باری گوشه ای از جعبه را به گونه آی که جز خودش کسی نمی دید اندکی باز کرده و با همین ترفند باز از مردم را بالاخره با گفتن اینکه مار بی غیرت هنوز خواب است به مراسم مارگیری خاتمه داده و با ختم یک صلوات نمایش را به پایان می رساند.

برگرفته از کتاب آن روزگاران تهران، سیاه قلم های خسرو خورشیدی

اشتراک گذاری

ارسال نظر

0/100

هستان روایت‌هایی است از دل تاریخ به قلم محسن میرزایی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت متعلق به محسن میرزایی می‌باشد.