رفتن به محتوا رفتن به فوتر

میدان فردوسی

میدان فردوسی و هتل ریتس و سینما تابستانی ریتس در سال های دهۀ 20

در این میدان مجسمه هایی که توسط پارسیان هندوستان برای بزرگ‌داشت فردوسی ساخته و به ایران فرستاده شده بود نصب گردید، این مجسمه فردوسی را در حالی که بر تشکچه ای نشسته بود، آن را بسیار زیبا ساخته بودند، چون مجسمه در فضای بلندی نصب شده بود به خوبی دیده نمی شد، پس از مدتی آن را به دانشگاه تهران مقابل دانشکده ادبیات منتقل کردند و مجسمه کنونی جایگزین آن شد. در ضلع شمال غربی این میدان هتلی بنا شده بود که در زمان خود به نام «هتل ریتس» جزو هتل های بسیار معروف تهران بود و این بنا اکنون با فرسودگی زیادی در آن محل قرار دارد، اما بخشی از آن در قسمت غربی به کلی خراب شده و درب و پنجره های هتل همگی شکسته و از بین رفته اند و تعجب در اینجاست که گاه شهرداری به این ساختمان های فرسوده که در جای جای خیابان شاهرضا (انقلاب) دیده می شوند رنگی می زند و این رنگ ها هم اکثر آبرنگ آجری است، پس از رنگ هم منظرۀ بسیار بدی پیدا می شود، در حالی که اگر اصلاً رنگ نزنند کمتر زشتی آن توجه عابرین را جلب می کند، در دهۀ بیست در ضلع شمال شرقی آن، سینمایی به نام سینما ریتس در زمین خالی وجود داشت که دو سال در تابستان این سینما دائر بود. چون در دهۀ بیست سینما از نظر استقبال تماشاچیان واقعاً استفاده خوبی برای صاحبش داشت، از این نوع سینماها کم نبودند، از آن جمله در یکی از کوچه های خیابان شاه (جمهوری) در ضلع شمالی آن یعنی در کوچه ای که در ضلغ شمال خیابان بود بعد از تقاطع حافظ و جمهوری، حدود خیابان یا کوچه رُم کوچه ای بود که همان اوایل آن، یک سینمای تابستانی به اسم سینا در حیاط نسبتاً وسیعی باز هم در مدت دو تابستان دائر بود. راجع به سینما ریتس هم باید اشاره کنم که چون دور تا دور میدان در محوطه گُل کاری شده فاصله به فاصله پایه ستون هایی قرار داشت، بچه ها اصرار داشتند که والدین، آنها را روی سکو بگذارند و آنها به همان مقدار کمی که از بالای پرده نمایان می شد دل خوش بودند، در واقع دو سوم پرده سینما از همه جای میدان پیدا بود. در روزهای گرم و آفتابی زمستان، والدین، بچه های خود را به فضای پارک واقع در میدان می آوردند تا هم گردشی کرده باشند و هم از فضای سالم و آفتابی و از منظرۀ زیبای کوه در انتهای «خیابان سپهبد قره نی» قرار دارد، لذتی برده باشند.

برگرفته از کتاب آن روگاران تهران، سیاه قلم های خسرو خورشیدی

اشتراک گذاری

ارسال نظر

0/100

هستان روایت‌هایی است از دل تاریخ به قلم محسن میرزایی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت متعلق به محسن میرزایی می‌باشد.