نامه ای است احتمالاً از«آقا سید ابوالقاسم کاشانی» که پس از اقامت در زنجان در مسیر بازگشت خطاب به«مرحوم حاج میرزا مهدی میرزایی» نوشته است
قبله و امیدگاها حآ میم فدویت و بندگی که از صمیم قلب دارد، اقتضاء کرد که خود را در حضور مبارک مُنشد گو سازد و ضمناَ ورود خود را(از زنجان) به قزوین به عرض می رساند که روز پنجشنبه وارد قزوین و جمعه را توقف و شنبه۱۲ به فضل خداوند، انشاالله حرکت به سمت طهران شد. از حضور مبارک، مستدعی است از راه مرحمت و بنده نوازی که در حق این بنده صمیمی داشته و دارید، از دعای خیر در درگاه احدیت انشاالله مقبول خواهد افتاد. پیوسته فرمایشات و مرقوم محترم را منتظرم و انشاالله امیدوارم از دعای خیر، هیچ وقت در موقع اشتغال به ادعیّه خیریه، این بنده را از مدّ نظرِ ملاطفت اثر، فراموش نفرمائید و انشاالله درباره جناب مستطاب شریعتمدار خدایگانی«آقای شیخ الاسلام»(میرزا فضل الله)و«نایب الصدر» سلمه هما الله، آن تلطف باطنی خودتان که در حق بنده دارید، در حق معزّی الیهما به طوری که شفاهاً عرض کرده ام، مبذول بفرمائید. زیاده جز سلامتی وجود با برکات حضرت مستطاب عالی دام کلّهُ، انتظاری، حالیّه ندارم.
خوانش: میرغوغا