مکتوب«سپهدار اعظم» به«سردار مسعود»حاکم زنجان که یک رونوشت از نامه برای«میرزا ابوالمکارم» نیز فرستاده شده است
از قزوین به زنجان
خدمت ذی مسرّت حضرت امجد ارفع اشرف والا«آقای سردار مسعود»حکمران زنجان، دام اقباله؛ تلگراف مشروح حضرت والا مبنی بر تعداد انجمن آنجا و ضدیت اهالی، زیارت. با تشریف داشتن حضرت والا ظهور، این اختلافات، منافی انتظار بنده و مغایر انتظامات مملکتی است. انجمن باید در آنجا منحصر به فرد و مرکب از اشخاص منتخب بی غرض کارآگاه باشند. بعضی یعنی همان انجمن را که جناب مستطاب«آقای حاجی میرزا ابوالمکارم آقای مجتهد»موسس شده بودند، باز خودشان دخیل و با جنابان مستطابان«اسعدالدوله» و«نایب الصدر»متفق باشند. خود حضرت والا، به طوری که مقتضی می دانید، باید مجمعی تشکیل فرموده و موجبات نفاق را از میان براندازید. هرکس بخواهد به خلاف مسلک سالمیت[و]صلح جویی حرکت کند و از حضرت والا مواعظ و حسنه را نپذیرد، جداً مجازات بدهید که حد خود را بشناسد و بدانند که مشروطیت امیال[امسال؟] غیر[از]قبل است. انجمن بازی و پارتی سازی به خرج نمی رود، بلکه مرتکب، مجازات قانونی لازم دارد، خاصه در این موقع که اعلیحضرت اقدس ملوکانه، خلوص عقیدت و موافقت خود را با ملت، اظهار و دستخط اعاده مشروطیت، صادر فرموده اند، باید به طوری دقت نمود[که]به قدر سرمویی از میزان قانون خارج نشده و در حضرت والا با اقدام مجدانه سریعه در موجبات اتفاق و رفع لجاج آنجا بکوشید و در ترتیب نظم آنجا دقیقه[ای] فروگذاری نکرده، انتظام عمل نظام را به عهده«ناصر همایون»محول فرمایید. امروز هم عموم ولایات و ایالات[در]تلگرافخانه حاضر شده، تبریک و تشکرات به عمل آمده، کار ختم به خیر شد. البته حضرت والا و انجمن آنجا هم مراسم تشکر و تهنیت را به عمل آورده و از برای انعقاد مجلس جشن و چراغانی هم منتظر دستورالعمل تهران هستم و خواهم اطلاع داد و بعدها هم هرگونه مطالب که راجع به امور حکمرانی و مملکتی باشد، از هیات وزرای مسئول، دستورالعمل بخواهید.
«سپهدار اعظم»