نگرانی «کاساکوفسکی» از «بابیها»
«کاساکوفسکی» در آن روزهای حساس که هر لحظه، انتظار حادثه ای جدید یا شورشی وجود داشت، از سوی«بابیان» احساس خطر می کرد و به همین دلیل«سروان سوشکوف» که عملاً کارگردان سازمان جاسوسی قزاقخانه بود، بابیان تهران را تحت نظر داشت. «کلنل کاساکوفسکی» در تاریخ 10 مه 1896 می نویسد:
«پس از بیرون آمدن از حضور صدراعظم، یساول«سوشکوف» گزارش داد که در نزدیکی دروازۀ قزوین در خانۀ شخصی به نام«مشهدی آقاجان سمسار» قریب سی نفر بابی مسلح اسب سوار، اجتماع نموده و قصد دارند تحت عنوان زیارت به« امامزاده حسن» حرکت نمایند. موضوع را فوراً به صدراعظم گزارش داده، ولی تقاضا نمودم که برای بازداشت یا تعقیب بابیان یا مراقبت از آنان سوارانی از قسمتهای دیگر قشون را مأمور نمایند؛ زیرا اگر در شهر شایع شود که قزاقها به توقیف بابیان یا ملیون انقلابی اشتغال دارند، ملت از آنها سلب اعتماد نموده، آن وقت حفاظت شهر، توسط قزاقها مشکل می شود.«صدراعظم» با نظریۀ من کاملاً موافق بود، ولی فکرش مختل بود و نمی دانست چه چاره ای بیاندیشد.» این قسمت از گزارش« کاساکوفسکی» و پرهیز او از برخورد با بابیان تهران، خوانندۀ آگاه را به این فکر وا می دارد که حمایت«کاساکوفسکی» ازبابیها شاید سیاست سفارتخانۀ روسیۀ تزاری بوده است و این تصور قوت می گیرد که از همان آغاز کار بابیان در ایران(در زمان محمدشاه قاجار) دست روسیۀ تزاری در کار بوده است! «کلنل کاساکوفسکی» در ادامۀ گزارش خود به ستاد نایب السلطنۀ قفقاز در همین مورد می نویسد:«چندین بار، دو نفر از افسران را با لباس شخصی نزد یساول(سروان)«سوشکوف» فرستادم که اطلاعات بیشتری دربارۀ آن سی نفر بابی به دست آورد، معلوم شد که این گروه تاکنون چندین بار در این خانه اجتماع کرده اند، ولی مقاصدشان معلوم نیست.»
آنچه سوءظن یک مورخ را برمی انگیزد، مقدمه چینی«کاساکوفسکی» برای گرفتن نوعی امان نامه و ایجاد مصونیت برای بابیها است.«کاساکوفسکی» در این گزارش به اقدامات خود در جهت حفظ این فرقه و پیشگیری از انتقام جوییهای احتمالی از این گروه اشاره کرده، می نویسد:«من به صدراعظم توصیه نمودم که در صدد تعقیب بابیان در صورتی که هرج و مرج طلب و از پیروان«سید جمال الدین» نباشند، برنیاید و برای تشخیص هویت این اشخاص هم ادارۀ پلیس را در اختیار دارند و می توانند با اعزام مأمورین خفیه و طرح آشنایی و دوستی با آنان معلوم دارند که جزو کدام دسته هستند. تعداد بابیان در حال حاضر بیش از یک میلیون نفر است.» از گزارش«کاساکوفسکی» درمورد بابیان معلوم می شود که یا او در مورد تعداد پیروان این فرقه دچار خبط و اشتباه شده است و یا اینکه به عمد تعداد آنان را بیشتر از شمارش واقعی پیروان این فرقه قلمداد می کند. از گزارش بعدی«کاساکوفسکی» که فردای آن روز یعنی به تاریخ 11 ماه مه نوشته، معلوم می شود که دراعمال نفوذ به صدراعظم موفق شده و از او در مورد عدم تعقیب بابیان قول مساعد گرفته است. «کاساکوفسکی» در یادداشت روز 11 مه 1896 مینویسد: «من به صدراعظم گفتم شما تصمیم گرفته اید بابیان را تعقیب ننمایید. این تصمیم عاقلانه ای است. بابیان در ایران بیش از دو میلیون نفرند، معدوم نمودن آنها امکانپذیر نیست. در حال حاضر اگر قرار تعقیب باشد، باید متوجه آشوب طلبان و تروریستها و به طور کلی آدمکشان و نقض کنندگان نظم باشد.»
بریگاد قزاق در خدمت بابیان
یادداشتهای روز 13 مه 1896 حاکی از آن است که« کاساکوفسکی» سرانجام موفق می شود صدراعظم را راضی کند و فرماندهان بریگاد سوارۀ قزاق را علناً در تلاش برای ایجاد مصونیت جهت پیروان این فرقه به کار گیرد.«کاساکوفسکی» می نویسد:«صدراعظم به من مأموریت داد که به وسیلۀ قزاقان در میان مردم انتشار دهم که شاهِ تازه، متصف به صفت تساهل مذهبی است و تفاوت بین بابیان که زیانی برای دولت ندارند و اغتشاش طلبان را که بی تردید زیانکار هستند، به خوبی درک می نماید. به منظور اجرای این دستور، من امروز ساعت هشت صبح فرماندهان را احضار کردم و در این زمینه سخنرانی مفصلی کردم.»
تلاش «کاساکوفسکی» برای محافظت بابیان ادامه دارد
« کاساکوفسکی »در آن گیرودار بیشترین کوشش خود را صرف بابیها میکند و در گزارش روز 18 می 1896 «کاساکوفسکی» به عنوان رئیس ستاد نایب السلطنۀ قفقاز، دست پنهان سفارت نیز که تا آن تاریخ در پس پرده بوده است، نمایان می شود. «کاساکوفسکی» می نویسد:
«به دستور حضرت اشرف صدراعظم و با اطلاع جناب سفیر، این جانب توسط افسران قزاق به اطلاع کلیۀ اهالی تهران می رسانم که بابیها می توانند کاملاً در امان باشند و مادامی که آرام بوده، اقدامی بر علیه دولت از آنان سرنزده، مورد تعقیب قرار نخواهند گرفت. این اعلامیه در مورد بابیهایی که دچار واهمۀ شدید شده بودند، بسیار سودمند افتاد. با اطمینان می توان پیشگویی کرد که فعالیت ضددولتی و مخفیانۀ بابیها در صورتی تسکین خواهد یافت که شاه جدید اعلامیه ای در زمینۀ تساهل مذهبی صادر و یا به صورت اطلاعیه ای آن را تضمین نماید.» در اینجا به نظر می رسد که« کاساکوفسکی» با تمامی هوش و دانش خود هنوز ایران و ایرانی را نشناخته و به این نکته توجه نداشته است که تهران، پترزبورگ نیست و شاه ایران نمی تواند در مورد مسائلی که با احساسات مذهبی سروکار دارد، اعلامیه صادر کند و این نکته را هم درک نکرده بود که این تنها دولت ایران نیست که با بابیها طرف شده، بلکه این خواست اکثریت مردم ایران است، همچنان که دولت در طول سلطنت«ناصرالدین شاه» با پشتیبانی مردم در مقابل بابیها ایستاده بود.«کلنل کاساکوفسکی» در پایان همین گزارش به گروه ناراضیان واصلاح طلبان ازجمله پیروان« سیدجمال الدین اسدآبادی» پرداخته، می نویسد:
«اما پیروان«سید جمال الدین» به فعالیت زیرزمینی خود همچنان ادامه می دهند. در خود تهران بازداشتهایی صورت نگرفته است، ولیکن در همدان عده ای به علت تبلیغات علنی، توقیف شده اند؛ از آن جمله اند:«حسنعلی» که همان «حسن شاه» باشد و«حاج میرزا احمد»همدست قاتل شاه فقید. گویا شایع شده است که مهمترین مبلغین پیروان«سیدجمال الدین» در«تره بوزان» اقامت دارند.»
«کاساکوفسکی» در اینجا بار دیگر در گزارش خود اشاره به تعداد بابیان کرده و تعداد آنها را که یک میلیون و بعد دو میلیون نوشته بود، این بار سه میلیون عنوان میکند که بی تردید خلاف واقع است. «کلنل کاساکوفسکی» بار دیگر در گزارش مورخ 23 و 25 ماه مه 1896 به فعالیتهای بابیان اشاره کرده می نویسد:«عبدالباقی شیروانسکی» تبعۀ روس که پسر بزرگ« قاسم آقا» تاجرباشی سابق روس در ایران است، مهمترین نمایندۀ بابیان در ایران می باشد. او متهم است به اینکه توسط او یا با اطلاع او بمب های دینامیتی از عشق آباد به خراسان حمل گردیده است. این راز را درشکه چی«حسینخان یاور»(سرگرد) قزاق افشا نموده است.
«کاساکوفسکی» در گزارش مورخ 25 ماه مه 1896 دنبالۀ مسئلۀ بابیان را گرفته، ضمن گزارش خود به ستاد نایب السلطنۀ قفقاز می نویسد:«آقا قاسم شیروانی از شهر شماخی، نمایندۀ پیشوای بابیان و رئیس کل بابیان ایران است. در خانۀ او هر شب چندین ده نفر از اشخاص مسلح و بسیار مظنون، اجتماع می کنند و مخفیانه جلسه تشکیل می دهند. نظر به اینکه«قاسم آقا» روس است، من قبل از اینکه به صدراعظم گزارش کنم، تصمیم گرفتم مراتب را قبلاً به اطلاع سفیر روس برسانم و سه روز قبل این کار را انجام دادم. امروز سفیر به من جواب فرستاد که وی«قاسم آقا» را احضار و اخطار نموده است که اگر معلوم شود که او با دسته هایی از مفسده جویان ارتباط دارد و یا در کارهای ناشایستی پایش در میان است، برای وی مخاطره آمیز خواهد بود. به قرار گفتۀ سفیر،« قاسم آقا» بسیار متوحش بوده و تمام شایعات را تکذیب کرده، قسم خورده که مراقب رفتار خود باشد.»