نامه ایی شکوائیه از ظلم و بی حرمتی درحق دو فدائی مشروطه خواه در زنجان
بیان مظلومیت و دادخواهی«عظیم زاده» و«میرزاعلی اکبراسپهانی» به مرحوم«حاجی میرزا ابوالمکارم مجتهد» در این دل این نوشته…
فدای محبتت شوَم و قربان وجودت شوم
در این وقت تنگ، بنده را با یک پارچه(فقره) کاغذ، یاد فرموده بودید؛ بسیارمسرورشدم. آخربنده چه کنم! دیروز (در زنجان)چهارنفراز مجاهدین را گرفته، بدون استنطاق، چوبکاری(باچوب ضرب وشتم)کرده است؛ خودش هم هیچ اعتناء به (احترام به قوانین)مجلس محترم نمی کند وهمراهی نمی کند! یک ماه است که از او کاری حاصل نشد، به جنابی«میرزا علی اکبرخان»(معروف به اسپهانی از آزادیخواهان زنجان که کشته شد) هم فحش گفته است. نمی دانم چه کنم؟
فدائی ملّت،عظیم زاده
قربان آستان مبارکت شوم، تقصیر بنده چیست که بی جهت به بنده فهش(فحش)داده! تکلیف معیّن(فرمائید)
چاکر خانزاد: علی اکبرم
خوانش: میرغوغا