فدایت شوم تعلیقه مرسوله و توقیعات صادره ازطرف قرین الشرف آن حضرت که فی الواقع مرکز و مدار شریعت است و کوه، بلکه آسمانِ وقار است که اَظلال ممدودش و اطوار و شمولش محطّ بر وجودات ضعیفه غیرمستعده که شبیه(سنت) است در جمیع اوصاف و احوال که (پیامبر ص) خودش خصوصاً در تکمیل نفوس و حفظ شریعت وجود مبارکش افاضه نشده، مگر به اقتضای حضرت مُفیض به فیضان، فیض این مرتبه از وجودِ منبسط به مقتضای نظام اتمّ جودش در ترتُّب عالم وجود مِن العقول الی اسفل السافلین طبیعیه منبع فیض و مجرای خیر قرارداده، بالنسبه به مادون از عالم طبیعت که با این مطلب می خواهم عرض کنم که برهان عقلی است بر لزوم و اسباب وجود مبارک، چنانچه قریب به این برهانی است بر اسباب نبوت و امامت اجداد طاهرین جنابعالی صلوات الله علیهم اجمعین. عرض این است: هرکمال و صفاتی که در ایشان(پیامبر) باید بود و متحقق به آن کمالِ اعظم بودند، در رفائق(پیوندها) و مظهر کامل انسان هم به عینه می آید، خداوند به حرمت ایشان این وجود مبارک را از دست ما نگیرد و دائماً برعزت و شان و عَلمشان بیافزاید. بعد از زیارت رقیمه کریمه، افتخار و سربلندی برای احقر حاصل گردید. منتظر تفصیل موعود بودم، باز سبقت ورزیده، خواستم اظهار اخلاص کرده باشم. از اخبار تازه که قابل عرض باشد این است: امروز از درس می آمدم به سوی مسجد شاه، دیدم دستگاه سلطنت (می آید) بعد از جست و جو معلوم شد حضرت شاهنشاهی به دیدن«حاجی میرزا جواد» … رفته بود و فی الواقع«حاجی میرزا جواد» مردی است که خیلی ثِقل دارد! به واسطه ایی حقیرمورد محبت و التفات ایشان زمانی شده ام که خیلی اظهار التفات می فرمایند. همیشه از حقیر از احوالات آقایان (شما و برادران) در خلوت جویا هستند.
.. به هم رسانده و یک جلد از فن القطع (کتابی درعلم اصول تالیف حاجی میرزاابوعبدالله زنجانی) پیش حقیربود، فرمایش فرموده خدمت ایشان رساندم. همه اوقات تعریف می کنند و میان طلبه ها تمجید از جنابعالی و(کتابتان) فن القطع می نمایند. در طهران بنای درس گذاشته و قریب به هفتاد نفر از طلاب گویا حاضر درس ایشان هستند. جمیع جزئیات احوالاتشان را اطلاع دارم و به این معنی از اهل اسرار(ایشان)شده ام. خودشان(این گونه)بیان می فرمایند. انشاالله وقت امکان، عرض خواهد شد(خبرفعلی)این قدر است. انشاالله وقت تشریف آوردن ایشان در زنجان، طالب ملاقات است. بعضی از اطوار شریعتمدار حاضر(احتمالاً ملا قربانعلی) را پسند نمی کنند، تعریفش همیشه ازجنابعالی است. انشاالله جنابعالی هم وقت آمدن به زنجان به اَنسب(در خور) التفات فرموده و دیدن نمائید. بعید نیست اگر اسباب(سفر به) خراسان از برای حقیر فراهم بیاید، بعد ازعید در خدمت ایشان شرفیاب حضور بشوم. چون مدت تحصیل بود، مجال تفصیل نبود و بدین مختصراکتفاء شد. غرض، اظهارِ حیات است.
* دیروز آقای شریعتمدار«حاجی میرزا ابوطالب» سلمه الله به دیدن پسران«میرزا محمدحسین» وزیر(سپهسالار) تشریف برده بودند.
*الان حالِ تحریرعریضه، مذاکره شد(خبررسید) که«آصف الدوله»(احتمالاً میرزاعبدالوهاب خان)وفات کرد، انالله و اناالیه راجعون.
مهر:«حسین منّی وانا من حسین» والسلام۱۳۰۶
خوانش: میرغوغا