رفتن به محتوا رفتن به فوتر

نامه ای از مظفرالدوله

نامه«مظفرالدوله» 

تصدق حضور مبارکت شوم، در باب خرابی محال بزینه رود و وصول شدن مالیات این چند پارچه دهاتی که کلاً مخروبه و بلاسکنه شده‌اند، امر و مقرر فرموده بودند که فدوی هم آدم امینی با آدم جناب جلالتمآب عالی وزیر دام مجده به محال مزبور بفرستد. هر قدر از این پانصد و هشتاد تومان نقد و دویست و سی خروار جنس را بتوانند به حیطه وصول برسانند، خرابی این چند پارچه ده از تعدی طایفه شاهسون اظهر من الشمس ظاهر و هویدا است و عیب کار هم این است که کلیه این نقد و جنس از دو قریه خالصه است که هنوز به فروش نرفته که قریتین صاین(صایین)و ترکمان باشد. قریب سیصد تومان نقد و کل این دویست و سی خروار جنس مالیات دو قریه است که ابداً آبادی ندارند. این شاهسون بدبخت کاری در خرابی بزینه رود ننموده‌اند که بتوان عرض کرد.

از اینکه امسال مالیاتشان را تخفیف مرحمت فرمائید،(وقت) گذشته هرگاه برای سال نو هم مرحمتی نفرمائید، حالت امسال را دارند. خرابی این محال لازم به عرض فدوی و تصدیق دیگران نمی‌باشد. عموم اهالی این ولایت و غیره از این فقره اطلاع دارند و چون مقرر شده بود، حسب الامر جسارت ورزید. زیاده جسارت است.

والسلام«مظفرالدوله»

خوانش: میرغوغا

اشتراک گذاری

ارسال نظر

هستان روایت‌هایی است از دل تاریخ به قلم محسن میرزایی

کلیه حقوق مادی و معنوی این وب‌سایت متعلق به محسن میرزایی می‌باشد.