رونوشت مسجل از یک سند قدیمی مورد اختلاف در مالکیت قریه لاچوان خدابنده در زنجان، با اشاره به حل شدن قضیه توسط شهود
مخفی نماناد عالی شان زبدة الاقران«حاجی محمدعلی»ابن المبرور «حاجی حسینعلی خوئی الاصل»در محضر اظهار آن کرد و تظلم زیاد نموده، مذکور داشت که مساحت نیم دانگ ملک مشاع از جمله شش دانگ قریه لاچوان من قراء دو دانگه الان ملک موروثی و انتقالی اینجانب است و مدت بیست و هفت سال است عالی جاهان «مولا ویردی سلطان»و«علی صحبت سلطان»ولدان مرحوم«ابراهیم خان»عدواناً غصب و ضبط کردهاند و اجرت المثل سنوات مرقومه هم در ذمّه ایشان باقی است. اذن دهید که مدعی به خود را به درجه ثبوت شرعی برسانم. بعد الاصرار از مدعی مزبور طلب بیّنه عادله گردید. اشخاص مفصلةالاسامی در ذیل را اقامه داشته و حسب الفصل، شهادت دادند. عالیجناب العلام الفهّام«ملا محمد المقدس» شهادت داد که نیم دانگ مشاع از قریه لاچوان ملک«حاجی محمدعلی»است تصرف«مولا ویردی سلطان»و«علی صحبت سلطان»به عنوان غصب است. مدت بیست هفت سال آن ملک را تصرف کردهاند. اجرت المثل ملک مزبور باید رد نمایند. عالی شان«حاجی عبدالوهاب»شهادت داد که والد مرحوم«حاجی محمدعلی» مزبور در باب ملک مرقوم ظلم و جور نموده، الان بر ملکیت«حاجی محمدعلی» باقی است با ورثه آن مرحوم عالیجنابان العلّامان«آخوند ملا عبدالرحیم» و«ملا حسینعلی» هر دو فرعاً شهادت دادند از قول عالیجناب العلّام«آخوند الآخوند ملا علی حسن» که مساحت نیم دانگ از ملک مزبور از قریه لاچوان الان ملک ورثه«حاجی حسینعلی»مرحوم است.
و السلام
چون شهود محتوی بر حسن ظاهر و عدالت بودند، به درجه ثبوت شرعی رسید که مساحت نیم دانگ ملک از شش دانگ قريه لاچوان مشاعاً ملک«حاجی محمدعلی» مرقوم است و عالی جاهان مزبوران مدت بیست و هفت سال در نیم دانگ مزبور، تصرف غصب کردهاند. باید بدون تعلل و مسامحه ملک مزبور را به تصرف حاجی مزبور رد نموده و بعد از تعیین قدر اجرت المثل سنوات ماضیه را هم رد نمایند و بری الذمّه باشند که بدون اذن «حاجی محمدعلی» ید تصرف غیر در نیم دانگ مذکور، غصب و خلاف شریعت طاهره است. حکمت بما زُبر کما زبر و کان ذالک تحریراً.
فی دهم شهر جمادی الثانیه من الشهور المتعلقه سنه ۱۲۸۷
مهر: و رفعناه مکاناً علیا