«فرهاد میرزا معتمد الدوله» (عموی ناصرالدین شاه)
«حاج میرزا ابوطالب زنجانی»
توضیح لازم: این نامه در زمان صدارت «میرزا یوسف خان مستوفی الممالک» نوشته شده مربوط است به سالهای نخستین مهاجرت «حاج میرزا ابوطالب» از زنجان به تهران مسئله دیگر اینکه اشاره شده به مورد «فرهاد میرزا» از بزرگان فامیل، این ماجرا را چنین شنیده ام: «حاج میرزا ابوطالب» عازم شاه عبدالعظیم بود. در حال حرکت کالسکه چی او می ایستد . «میرزا ابوطالب» از کالسکه چی خود می پرسد چرا ایستادی؟ کالسکه چی جواب می دهد که چون کالسکه شاهزاده می آید، کالسکه های دیگر باید توقف می کردند تا شاهزاده بگذرد.
«حاج میرزا ابوطالب» اعتنا نکرده، به کالسکه چی می گوید حرکت کن. سر این قضیه بین «میرزا ابوطالب» و فرهاد میرزا پیغام های تندی رد و بدل می شود و سرانجام شاهزاده به شاه شکایت می کند و شاه جانب حاج میرزا ابوطالب را می گیرد. آنچه در این نامه بدان اشاره شده، ماجرایش چنین بوده است.
فدایت شوم ،اکنون چاپار وارد ورقیمه جناب مستطابعالی را آورد،مطالب معلوم وجواب انشااله بتوسط چاپارعرض خواهدشد،چون حاجیهاروانه میشدند؛برادران آنها ؟ هم درطهران نبودند،بایشانهم موجب خسارت بود بهتراین بود که مراجعت نمایند،
مطلب تازه نبود،سوای اینکه:سفیرعثمانی “ب ما لایُنسب’ باطله ،شرح مبسوطی بحضوراقدس ملوکانه ازبابت شکایت ازبنده نوشته بود !؟ (ولی)مراحم ملوکانه وتائیدات جناب اجل اعظم آقا؟ وسایروزراءخصوصاجناب جلالتمآب نصیرالدوله وجناب محامدنصاب آقای حکیم الممالک ،بطوری وقع سفیر را مندکّ(مضمحل)کرده وجواب برضدّ(سعایتش)شنید که حظّ کرد(حالش جاآمد!!)
اکنون مقدماتی چیده میشودتامیانه ما اصلاح شود ، تاچه شود؟!
بانواب معتمدالدوله(فرهادمیرزا) جواب وسئوالی در راه حضرت عبدالعظیم ع شد ،افسرده شد وفهمیدکه هرکس رانمیشود تعرض کرد .!! والکلامُ طویلُُ .__
زیاده چه عرض کنم
(ابوطالب الموسوی ، حدودسالهای ۱۳۰۶قمری)