خیابان چراغ برق (امیرکبیر) و خانم فروشندۀ لوازم یدکی
این خیابان استثنایی، نزدیک میدان توپخانه بود که شاهرگ مرکزی تهران تا پایان دهۀ سی بود، آنجا مرکز اصلی خرید و فروش لوازم یدکی اتومبیل بود، همیشه در کنار خیابان چندین ماشین آخرین مدل پارک شده خودنمایی می کرد، بسیاری از تجار سرشناس آن روزگار در این خیابان دفتر داشتند، برای ساکنان خیابان های سیروس، ری و عین الدوله محل گذر و رسیدن به میدان توپخانه بود. در این خیابان دو چلوکبابی معروف رقابی و اِرم و چند مهمانسرای تمیز درجۀ اول مانند مهمانسرای مرکزی و چند حیاط بزرگ پارک گونه وجود داشت که یکی از آنان موزۀ مردم شناسی بود که در میانه راه به محلۀ پامنار قرار داشت. در خیابان پامنار ساختمان باشکوه مرکز تجاری اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت. مطب چند دکتر معروف از جمله دکتر احمدیه که از اطبای حاذق آن زمان و داروخانه دکتر شرقی از معروف ترین داروخانه های تهران آن دوران نیز در این ناحیه قرار داشتند. دبستان سعدی از مدارس نوبنیاد آن روزگار و مسجد و بالاخره کوچۀ ناظم اطباء که در میانه راه این خیابان به خیابان های سعدی جنوبی، اکباتان و میدان بهارستان قرار داشت. اما خاطرۀ یاد کردنی مربوط به دو بانوی محترم است که گویا خواهر بودند، آنها همه روزه با روپوشی بلند یا جنس اُرمک که از پارچه های کازرونی مدارس دوخته شده با کلاه بره و دستکش مشکی در این خیابان به جابه جا کردن لاستیک مشغول بودند و لاستیک ها را از این مغازه به آن مغازه می رساندند، رفتار آنها در کنار صاحبان شرکت ها و مغازه داران بسیار صمیمی و نزدیک و توأم با احترام بود، بارها آنها را در فضایی دوستانه مشغول صرف غذا با همکاران کاسب آن خیابان دیده بودم.
برگرفته از کتاب آن روگاران تهران، سیاه قلم های خسرو خورشیدی