نامه ای از پیشکار«مستوفی الممالک» در خصوص اهدایی های«مرحوم حاج میرزا ابوالمکارم زنجانی»به مستوفی
به عرض مقدس جناب مستطاب عالی می رساند
تعلیقه رفیعه منیعهِ شریف، با بسته دستکش و جوراب(اهدائیتان به) حضرت اجل آقا(مستوفی الممالک) رسید، شب را شرفیاب شده، بندگی نمودم، خیلی خوشوقت شدند. فرمودند من از آقا توقعی ندارم، ولی به جهت تبرّک لازم است بپوشم، بازفرموده(بسته را) دستکش را بوسیدند(پوشیدند) و خیلی تعریف و فرمودند دست ما را گرم نمودید. ولی جوراب را به جهت آقا«آقای مستوفی بزرگ» است (ولی)من خودم پا می کنم وبه«میرزاحسن» فرمودند جواب کاغذ آقا را بنویس، انشاالله گرفته، می فرستم . لیکن حقیر به آقای خودمان(ابتدئاً) نگفته ام که دستکش و جوراب را آقا فرستاده اند که اگرگفت و گو نشد(و پسند افتاد) که هیچ ! و اگر پسندشان نشد…(بگویم ازخود حقیراست) و اگر(آن) از آقا خواسته بودید و دستکش هم از آقا خواسته اند(به شمابگویم) حال بفرستید ضرر ندارد! بلکه فرستادنش بهتراست چون خواسته اند.
* دراینجا که (خبر)تازه نیست، مگرآن که«مخبرالدوله» دیروز رفتند فرنگستان و امروز هم در(تعیین) حکومت خمسه گفت و گوئی هست.«عمیدالملک» امروز رفت جاجرود به حضور( شاه)تا چه شود.
زیاده جسارت است، ایام عزت و صحت و سعادت، مستدام.
مورخه۱۵شهر ربیع المولود سنه۱۳۰۱
«اسدالله طباطبائی»
خوانش: میرغوغا