گذر وزیر دفتر در خیابان شاهپور، 1316
گذر وزیر دفتر محله ای در خیابان شاهپور بود. بین سال های 1312 تا 1316 به خوبی این محله را به یاد دارم. کوچه ای پر از باغ های بزرگ، در خود کوچه نیز درخت های تنومند سر به آسمان کشیده و جوی های آبی وجود داشت که در تمام سال آبی زلال و شفاف در آنها روان بود، در کف جوی خزه های فراوانی بود که حرکت آب باعث جنبش و تکانشان می شد.
پدرم از گیلان برای یکی از دوستان نزدیک خود که ساکن این کوچه بود، گل بنفشۀ وحشی آورد، او تعدادی از آنها را در باغچه حیاط ما کاشت و بقیه را به دوستش داد که در باغ بزرگ خانۀ او کاشته شدند، در کنار جوی داخل کوچه نیز چندتایی از آنها نشانده شد، در بهار این بنفشه ها گل می دادند و منظره ای بس بدیع در این کوچه ایجاد می شد که حتی در باغ های اروپایی هم نظیری برای آن نمی توان یافت. در بهار با ریزش باران، بوی اقاقیا و جوانه های چنار، چنان شامه نواز می شد که نوشتنی نیست، هنگام عصر مردم برای گردش از خانه به در می آمدند و این تصویر یادبودی از خاطرات سال 1316 است. مردم تهران در هر محله و برزنی، پیاده روی عصرگاهی را تا پاسی از شب ادامه می دادند. خوب به یاد دارم که حتی در خیابان های هر محل از هر صنف برای عرضۀ کالای خود کارایی می کردند تا مکان و فضا زیبا شود و کالا به خوبی به فروش برود، مثلاً لحاف دوزی زیباترین لحاف های خود را در دو سوی دکان خود آویزان می کرد، لحافی از ساتن خوش رنگ و در کنار او اگر مغازۀ قصابی بود، برۀ تمیز و پوست کنده را که در دو ردیف بدنش چربی ها را به صورت پلیسه برش داده بودند کنار دنبه بزرگ و سفید رنگش یک نارنج و مقداری جعفری می گذاشت، گویا همه در نبود فن آوری خلاقیت زیادی داشتند، این دلیلی بر رد فن آوری نیست، تنها یادکردی از آن زمان است.
برگرفته از کتاب آن روگاران تهران، سیاه قلم های خسرو خورشیدی