دشمنان ملیجک در دربار
از طرفی بعضی، مواجب، رسوم، انعام، خلعت و غیره میخواستند وقتی که میدیدند که من زودتر از هر کس برای عدهیی گرفتهام، مسلماً به در خانه…
شاه بی قرار ملیجک بود
این بود که اغلب ناخوش بودم، بیشتر برای همان خوراکیهایی بود که «عبدالله خان خواجه پنهانی» به من میداد، مخصوصاً پستههای دامغان را که برای…
ملیجک کوچک
قبل از شش ماهگی گاه گاهی (مرا) به اندرون پیش عمهام «امیناقدس» میآوردند و بعد میبردند بیرون پیش مادرم. مادرم مرا تا شش ماهگی شیر داد و بعد…
«اتوبیوگرافی عزیزالسلطان»
من در سنه 1259، در شب 21 ماه رمضان، در طهران، محله عباسآباد متولد شدم. من پسر میرزا محمد خان ملقب به امینالخاقان هستم.
«امینالخاقان» برادر «زبیده خانم» (امیناقدس) بود…